چهارشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۴

بالاخره کلینتون به کانادا آمد اما...

دیروز 18 اکتبر بود. طبق یک برنامه از قبل تعیین شده، که به نظرمیآمد مو هم لای درزش نمی ره! قرار بود بیل کلینتون برای اعلام حمایت از یک برنامه آموزش آنلاین رایگان برای آفریقا، موسوم به PPL (مخفف یک عبارت فرانسه به معنای معلمان برای آزادی) در جمع چندصدنفر از وزراء، نمایندگان پارلمان، سناتورها و شخصیت های با نفوذ کانادایی و همینطور دانشجوها و کارکنان کالجی که متأسفانه یا خوشبختانه! من هم دانشجو- کارمند همونجا هستم! در یک مراسم شام (کوکتل پارتی) خیلی باشکوه در سالن موزه تمدن اُتاوا در ازای یک دستمزد 200 هزاردلاری صحبت کنه.
همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت تا اینکه دقیقاً یک هفته قبل از روز برنامه، از دفتر کلینتون با کالج تماس گرفتند که به خاطر تداخل با برنامه دیگری، پرزیدنت بیل کلینتون متأسفانه نمی تونن در این مراسم حاضر شوند و از این بابت متأسفند! این خبر مثل یک شوک قوی اول رئیس کالج و بعد تک تک ماهارو خشکوند!

شلوان، موسس، صاحب و رئیس CCBC که چیزی حدود پونصدهزار دلار خرج این مراسم کرده بود، به خاطر این بلندپروازی، اونقدر خودشو غرق مشکلات مالی کرده بود که نه تنها مجبور شد عذر چندنفر از کارکنانشو در این چندماه آخر بخواد که حتی حقوق یک ماه ما چندنفری که احتمالاً براش اونقدر سود داشتیم که اخراجمون نکنه رو نداده بود. دقیقاً یک ساعت قبل از اون شلوان اومده بود و به من داشت در مورد لباس شرکت در مراسم توضیح می داد که فقط باید تاکسیدو با پاپبون باشه و نه حتی کت و شلوار و کراوات! و ما همه عزا گرفته بودیم که برای یک شب باید 80-90 دلار پول کرایه یک تاکسیدو بدیم!
روز بعد یعنی 13 اکتبر طبق یک قرار قبلی، قرار بود خبرنگارانی از روزنامه تورنتواستار که یکی از روزنامه های معروف تورنتوست، برای تهیه گزارش از این مراسم به کالج بیان و مصاحبه ای با شلوان داشته باشن. چون برنامه لغو شده بود، شلوان انتظار داشت که از این مصاحبه به شکل دیگه ای، به عنوان ابراز دلشکستگی خودش و گروهش از عمل کلینتون بهره برداری کنه که خبرنگارها اونو مورد هجوم سوالاشون در مورد مشکلات مالی و قانونیش قرار دادن. فردا صفحه اول تورنتواستار، عکس شلوان با مقاله ای با عنوان Is this man a dreamer or a schemer? (این مردخیال پرداز است یا توطئه گر؟!) بود که دو صفحه کامل روزنامه رو گرفته بود. همون روزنامه ای که تا چند هفته قبلش مقالاتی به نفع طرح شلوان برای آفریقا چاپ کرده بود، مقالاتی مثل One man's aid plan for Africa و Clinton signs on to a dream حالا با این مقاله داشت می رفت که این آدم رو از هستی ساقط کنه.
شوک اونقدر قوی بود که اون روز کلاس های کالج رو تعطیل کرد. فردا که شنبه و روز تعطیل بود، مقاله دیگه ای با عنوان Politicians drop out of gala plans چاپ شد خبر می داد بسیاری از سیاستمدارهای کانادایی از پشتیبانی این طرح عقب نشستن و امضا های خودشون رو پس گرفتن.
ما که در این شرایط بحرانی تا باطل شدن ویزاهامون و برگشتن به ایران چندقدمی فاصله نمی دیدیم، با آرامش و اعتماد به نفس فوق تصور شلوان در روز دوشنبه مواجه شدیم که می گفت من عقب نمی شینم و کارم رو ادامه میدم و این یک جنگ ژورنالیستیه و ما باید خیلی با احتیاط عمل کنیم. و اینکه حالا که نذاشتن کلینتون بیاد من نلسون ماندلا رو دعوت می کنم!!


همه چیز داشت ظاهراً به وضع عادی برمی گشت که مقاله جدیدی در تورنتواستار امروز چاپ شد (Close `worthless' school, visa students urge) که از دو تا دانشجوی ایرانی به عنوان سخنگوی 18 نفر از معترضین به کیفیت آموزشی این کالج اسم می برد و دوباره جو رو کمی متشنج کرد. این مقاله دقیقاً در زیر خلاصه سخنرانی و عکس کلینتون در تورنتو چاپ شده بود. (کلینتون به کانادا اومد و برنامه های دیگه اش هم به جز برنامه ای که برای PPL داشت برگزار شد و یا در حال برگزار شدنه.)
این بچه ها با طمع اینکه بتونن پول هایی که به عنوان شهریه به این کالج دادن رو پس بگیرن، دارن به قول خودشون از آب گل آلود ماهی می گیرن! رویایی که بدجوری داد میزنه به واقعیت نمی تونه بپیونده! ما که بخیل نیستیم. فقط امیدوارم باعث نشن که با بستن این کالج، اجازه اقامت خودشون و بقیه دانشجوهای این کالج لغو بشه...
اینکه در چند روز آینده چه اتفاقاتی بیافته واقعاً قابل پیش بینی نیست. باید صبر کرد و دید. امیدوارم قضایا نهایتاً به نفع دانشجوهایی که کلی پول از کشورهاشون(عمدتاً کشورهای در حال توسعه) با بدبختی آوردن تموم بشه.
در این یکسالی که کانادا بودم، چیزهایی رو دیدم و تجربه کردم که شاید خیلی از کسایی که سی ساله اینجان، هنوز فرصت براشون پیش نیومده باشه! از رفتن به اُتاوا و شرکت در مراسمی در پارلمان کانادا، تا شرکت در جلسه های کاری در یک هتل خیلی شیک و گرون، شرکت در Conference Call هایی که هر شرکت کننده در یک نقطه کانادا بود و منه بدبخت باید از جلسه نت بر می داشتم و گاهی در بحث ها شرکت کنم و جواب سئوالاتی رو بدم تا این یکی آخری که واقعاً آخرش بود! چیزهایی که توی فیلم ها می دیدیم که یک خبرنگار سمج می تونه خیلی چیزها رو به هم بزنه و خیلی رسوایی ها رو علنی کنه یا وسیله سیاستمدارهایی بشه که سیاستمدارهای دیگه ای رو تخریب کنه ...
این قضیه خیلی بودارتر از این حرفا به نظر میاد. من حس می کنم از همون اول، اینکه یک کالج خصوصیه کوچیک بتونه آدمی مثل کلینتون رو دعوت کنه و نظر کلی از سیاستمدارهای کانادایی رو جلب کنه فوق اراده یک شخص مثل شلوان بود. انصراف کلینتون از شرکت در برنامه هم با اراده ای قوی تر از این حرفا انجام شد. تیتر اول شدن مشکلات مالیه یک کالج خصوصی کوچیک هم کاملاً غیر عادی بود. تصمیم در ادامه حیات این آدم در حرفه (Business) خودش هم نمی تونه با هیاهوهای چند دانشجو تغییری بکنه. این تنها در کشورهایی مثل ایران نیست که دانشجوها نردبون ترقی سیاستمدارها هستن. اما تا این جوون های جاهل این چیزها رو بفهمن جوونیشون مثل ما که زمانی از این جهالت ها می کردیم، از دست رفته!
------------------------------------------------------------
- اگر نمی تونین مقاله های تورنتواستار رو از لینک ها ببینین، کافیه Register کنین. کاملاً مجانیه و می تونین همه روزنامه رو آنلاین بخونین.
- در اون پوستر PPL که می بینین، دو تا از ایرانی ها هم دست دارن! اگه تونستین دست منو و دست احسان (یکی از سخنگوهای دانشجوهای معترض) رو پیدا کنین!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟

توضیحی درباره مستند فرزندانقلاب

--> همانطور که بارها توضیح‌ داده‌ام این مستند محصول بی‌بی‌سی فارسی است و نقش من همانطور که در تیتراژ فیلم آمده محقق و یکی...