این روزها بهت زده، عصبی و نگران به جز دنبال کردن لحظه به لحظه اخبار از منابع مختلف کار دیگری از من ساخته نیست. اعتراف می کنم نه انتظار چنین وقاحت سازمان یافته ای را داشتم و نه انتظار چنین شور و غیرت مردمی را. به عنوان کسی که در کنج عافیت در کشوری امن در صلح و صفا نشسته ام، به خودم هرگز اجازه نمی دهم برای مردمی که سینه خود را سپر باتوم و گلوله دروغپردازان ساخته اند، نسخه بدهم و در آنها شور انقلابی ایحاد کنم تا ایران را برای من آزاد کنند. اما نمی توانم نگرانی خود را از سوءاستفاده عافیت نشینان فرصت طلبی که سالهاست در دکانشان مگسی هم نمی پرد از این حرکت حق طلبانه مردم پنهان کنم.
امیدوارم مردم همانطور که تا کنون در فالب یک حرکت مدنی خواستار احقاق حق از دست رفته خود بوده اند، اجازه ندهند که این حرکت به خشونتی کور تبدیل شود. نباید مردم در همان دامی که «دانشجوبان آزادی خواه و برابری طلب» افتادند، بیافتند. اجازه ندهید سلطنت طلبان ورشکسته و آن گروه های حقیری که همه هنرشان خلاصه می شود به فحش دادن و رنگ پاشیدن به مردم حاضر در صف انتخابات در شهرهای خارج از کشور (+)، جهتِ این مبارزه مدنی را به شعارهای باب میل خود تغییر دهند.
اگرچه مردم همیشه چند قدم فراتر از ذهن بسته اپوزیسیون فرتوت خارج از کشور قدم بر می دارند. اعتراف می کنم که شنیدن سفیر «الله اکبر» روی پشت بام های تهران و شهرستانها و استفاده درست از باورهای مذهبی از دهان حوانان نسل سوم مو بر تنم راست کرد. این هوشمندانه ترین حرکتی است که انتظارش را نداشتم. مردم راه درست را یافته اند. این من و شمای خارج نشین هستیم که باید سعی کنیم وجدان خود را کمی بیدار کنیم تا مردم داخل کشور را قربانی عملی شدن عقده های فروخفته شخصی و گروهی خود نکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟