مدتی است که خواندن مجموعه خاطرات هاشمی را شروع کردهام. ناگفتههای جالبی دارد. از سال 60 شروع میشود. آنطور که از این خاطرات برمیآید در حالی که کشور در حال جنگ است گویا دغدغه اصلی همه آقایان در این روزها حضور و نفوذ و فعالیتهای بنیصدر و همه هم و غمشان هم کوتاه کردن دست اوست. در 8 اردیبهشت 1360 میخوانیم:
"... شب که به خانه آمدم خیلی خسته بودم. عفت از اینکه باز در گفتههای امام ستایش از بنیصدر شده ناراحت بود و میگفت خانم شهید مطهری هم ناراحت است..."
مطالب عجیب و غریب هم درش پیدا میشود. مثلا این یکی که مربوط به 18 اردیبهشت 1360 است:
"رئیس کلانتری قلهک به خاطر رسیدگی به ضعف و قسور پاسبانهای محافظ خانه من که دقت کافی ندارند آمد، دو روز پیش دو پرتقال به طور مرموزی کنار در خانه گذاشته شده که یا تهدید است و یا کار آزمایشی گروهها."
خواندن ورژن "آی طنز" این خاطرات هم خالی از لطف نیست! نسخه پی.دی.اف چهار جلد اول خاطرات هاشمی (سالهای 60-63) را از اینجا میتوانید دانلود کنید. بعضی صفحههای این فایلها سفید است و وسط صفحه نوشته شده "خالی" و در خیلی از موارد هم هیچی نوشته نشده است. کسی میداند آیا این صفحهها تصویر دستنویسها و یا عکس است که در نسخه اینترنتی حذف شده؟ و آیا نسخههای چاپی در ایران فهرست نام اشخاص هم دارند؟
پ.ن: الان متوجه شدم که این پانصدمین پست این وبلاگ است... همین!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟