احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونی اخیرش با شبکه الجزیره از پاسخ به سوال "تونی هریس"خبرنگار این شبکه در مورد سیاست دوگانه ایران در برابر جنبشهای اخیر مردمی در سوریه و دیگر کشورهای عربی، مرتبا و البته طبق معمول طفره رفت. اما "تونی هریس" با سماجت به سوال خود برمیگشت که: "شما مرا گیج کردید! چرا کشتار مردم در سوریه را محکوم نمیکنید؟" و دوباره احمدینژاد پاسخهای بیربط خود را تکرار کرد. اینبار "هریس" دوباره پرسید: "من گیج شدم. من بار اول از سوریه پرسیدم شما از بحرین گفتید و بعد که از یمن از پرسیدم شما از لیبی گفتید!" و احمدینژاد طبق معمول با اعتماد به نفس پاسخ داد: "شاید ترجمه را متوجه نشدید!" بخشهایی از این مصاحبه را ببینید:
اگر اعصاب پولادین دارید مصاحبه کامل را از اینجا ببینید.
در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران (چهارم نوامبر 1979)، شش نفر از دیپلماتهای آمریکایی که از خطر به گروگان گرفته شدن جسته بودند در منزل "کن تیلور" سفیر وقت کانادا در تهران پناه گرفتند. یکی از آنها یک وابسته امور کشاورزی بود که دفتر کارش در خارج از سقارت قرار داشت و قبل از حمله دانشجویان خط امام از سفارت خارج و به سفارت سوئد در طبقه بالای دفترش پناه برد. دو نفر دیگر در همان ساعات اولیه موفق به خروج از در پشتی سفارت شدند. سه نفر هم که در انجمن دوستی ایران و آمریکا کار میکردند به انستیتو گوته وابسته به سفارت آلمان پناه بردند. این شش نفر بعد از چند روز همگی در منزل سفیر کانادا به هم میپیوندند.
همان صبح سه نفر برای قرار ملاقاتی با ایراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت در ساختمان وزارت خارجه بودند و همانجا ماندگار شدند و از طریق خط تلفنی که در اختیار آنها گذاشته شده بود با 6 نفری که در بیرون از مجموعه سفارت بودند تماس داشتند. (این سه نفر تا آخرین روزهای گروگانگیری بر خلاف بقیه گروگانها که در اختیار دانشجویان خط امام بودند، در اختیار دولت قرار داشتند.)
شش گذرنامه جعلی کانادایی توسط دولت فدرال کانادا و مدارک دیگری چون گواهینامه رانندگی توسط دولتهای استانی آنتاریو و آلبرتا تهیه شده و توسط پست دیپلماتیک به تهران ارسال میشود. گذرنامهها همه مهرهای ورود به ایران را داشتند اما به اشتباه تاریخ ورود، بعد از تاریخ پیشبینی شده بود. برای اصلاح این اشتباه جیمی کارتر مستفیماً مأموری از سیا به تهران میفرستد تا به کاناداییها در اصلاح گذرنامههای جعلی کمک کند. کاناداییها همچنین سعی میکنند تا لهجه آمریکایی دیپلماتهای آمریکایی را هم اصلاح کنند. مثلاً به آنها یاد میدهند که نام شهر تورنتو را "تورانو" تلفظ کنند و نه "تورانتو". آنها همینطور آموزش میبینند که در آخر جملاتشان از "اِ" کشداری که مخصوص لهجه کانادایی است استفاده کنند. (معمولاً آمریکاییها به همین دلیل کاناداییها را مسخره میکنند). کاناداییها همینطور به آمریکاییها آموزش دادند که با دست چپ غذا بخورند. (در آمریکا و کانادا در مراسم رسمی کارد را با دست راست و چنگال را با دست چپ میگیرند اما تفاوت اینجاست که بعد از قطعه کردن غذا در آمریکا کارد را زمین میگذارند و چنگال را به دست راست میدهند و با آن غذا را به دهان میگذارند در صورتی که در کانادا چنگال در دست چپ میماند. بری جزئیات بیشتر اینجا و اینجا را ببینید)
شش دیپلمات آمریکایی با هویت کانادایی در 27 ژانویه 1980(روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری)از فرودگاه مهرآباد بدون مشکل خارج میشوند. همه اعضای بلندپایه سفارت کانادا نیز همراه آمریکاییها تهران را ترک میکنند. با وجودی که قرار بوده خبر محرمانه بماند اما در 29 ژانویه قضیه توسط خبرنگاران کانادایی منتشر میشود. صادق قطبزاده که در آن زمان بعد از یزدی و بنیصدر سومین وزیرخارجه ایران بعد از انقلاب شده بود با عصبانیت در یک کنفرانس خبری تهدید میکند که "دیر یا زود کانادا روزی و جایی هزینه این نقض حق حاکمیت ایران را پرداخت خواهد کرد".
داستان اشغال سفارت آمریکا در فیلم مستندی با عنوان "بحران گروگان گیری ایران: 444 روز تا آزادی" با جزئیات خوبی به تصویر کشیده شده است. بخش کوتاهی از این مستند که به داستان همکاری کاناداییها با همسایه جنوبی خود میپردازد را ببیند. این ماجرا به "فرار کانادایی" (Canadian Caper) معروف است.
نسخه کامل این مستند را از لینک زیر میتوانید سفارش دهید.