همانطور که بارها توضیح دادهام این مستند محصول بیبیسی
فارسی است و نقش من همانطور که در تیتراژ فیلم آمده محقق و یکی از تهیهکنندگان آن
بوده است. نویسنده، تهیهکننده و کارگردان فیلم و در واقع سازنده این فیلم فرشاد
بیان است. همانطور که در برنامه شصت دقیقه و جاهای دیگر توضیح دادهام من هشت سال
پیش به قصد ساخت مستندی درباره صادق قطبزاده، تحقیق مفصلی را روی زندگی سیاسی و
شخصی او شروع کردم. همزمان روی شبکههای اجتماعی بصورت منظم روند تحقیق و یاقتههای
آن را زیرعنوان سخنگویآیتالله به اشتراک میگذاشتم. افراد بسیاری عکس، ویدیو،
سند و خاطرات درجه اولی را از قطبزاده از طریق همین شبکههای اجتماعی برایم میفرستادند. بعد از دو سال خلاصهای از مصاحبههای ضبط شدهام
که همگی صوتی بودند را در قالب یک تیزر ۷-۸ دقیقهای منتشر کردم به این امید که
بتوانم اعتماد افراد بیشتری را جلب کنم تا پا پیش بگذراند و با مصاحبه برای این
پروژه موافقت کنند. بهمن دارالشفایی عزیز که آن زمان با بیبیسی همکاری داشت باعث
شد که فرشاد بیان این ویدیو را ببیند و پیشقدم شود و با جلب موافقت بیبیسی
پیشنهاد همکاری به من بدهد. این پیشنهاد فرصت فوقالعادهای بود که من بتوانم با
یک تیم حرفهای از نویسنده و کارگردان و تدوینگر و فیلمبردار ایده اولیهام برای
ساخت مستندی تحقیق-محور را با استانداردهای بالای بیبیسی به واقعیت بدل کنم و
البته نتیجه کار را مخاطب میلیونی بیبیسی هم ببیند.
طبق قراردادم با بیبیسی همه مصاحبههای انجام شده تا آن
زمان (که عموما تلفنی ضبط شده بودند) را باضافه اسناد و مدارک جمعآوری شده و
نتایج تحقیق تا آن زمان را در اختیار بیبیسی گذاشتم. دوباره سراغ تقریبا همه آن
افراد رفتیم و اینبار مصاحبهها بصورت ویدیویی ضبط شدند. متاسفانه در مواری موفق
به این کار نشدیم و در نتیجه همان مصاحبههای تلفنی اولیه در کار نهایی استفاده
شدند (مثلا مصاحبه با صادق طباطبایی که شوربختانه بیماری سرطان امانش نداد و موفق
به تکرار مصاحبه نشدیم). در طول شش سال بعد از شروع همکاری با بیبیسی من همچنان
در تحقیق روی موضوع، پیدا کردن آدمهای جدید برای مصاحبه، رفتن به آرشیوهای مختلف
برای بررسی اسناد و جستجوی آرشیوهای تلویزیونی خصوصا آرشیو سیبیسی در تورنتو با
این پروژه همکاری داشتم. فرشاد علاوه بریافتن
افراد تازه و گرفتن مصاحبه با آنها و ادامه تحقیقات و به خصوص شخم زدن آرشیو تصویری
بسیاری ازشبکههای تلویزیونی، روند تولید فیلم را پیش میبرد تا بالاخره به جایی رسیدیم
که حس کردیم همه مواد لازم و ممکن برای تولید فیلم را دردست داریم. در آنزمان بود که
فرشاد روند تدوین و شکل دادن به فیلم را با بابک سالک، تدوینگر فیلم شروع کرد که خودش
حکایت جالبی است که امیدوارم حتما در این مورد و چرایی سه قسمتی شدن فیلم، زبان بصری
آن و انتخاب موضوعات بنویسد. نتیجه کار اما در قالب یک فیلم مستند، حاصل تهیهکنندگی،
نویسندگی و کارگردانی فرشاد بیان است. در طول مراحل تدوین که بیش از ۷ ماه طول کشید
من همواره فرصت پیشنهاد و انتقاد از کار را داشتم و فرشاد با سخاوت همیشگیاش
بسیاری از نظرات من را روی نسخه نهایی اعمال میکرد.
با نمایش فیلم در بیبیسی متوجه شدم که در فضای مجازی به
اشتباه ازمن به عنوان سازنده فیلم اسم برده میشود. احتمالا به دلیل حضور پرنگ من
در شبکههای اجتماعی و سابقه اشتراک گذاری مطالب مربوط به پروژه سخنگوی آیتالله
از همان هشت سال پیش این اشتباه برای خیلیها پیش آمده بود. اگرچه تا جایی که در
توانم بود سعی کردم این را توضیح بدهم اما سیلی که در شبکههای اجتماعی به راه
افتاده بود سهمگینتر از آن بود که با پاسخهای من کنترل شود. امیدوارم این
یادداشت بخشی از این سوتفاهمها را پاک کند.
محمود عظیمایی