این مطلب از وبلاگ قدیمی دستنوشته ها به این صفحه منتقل شده است.
سفر بوش هم به كانادا انجام شد. در حالي كه خيلي از شهرهاي كانادا شاهد تظاهرات و راهپيمايي بر عليه بوش بود. البته من خودم در تورنتو برنامه خاصي نديدم. اما توي اخبار تلويزيون تظاهرات 5000 نفري مردم در كبك رو نشون داد كه به خشونت هم كشيده شد و پليس مجبور به دستگيري تعدادي از مردم شد. البته اينجا اينجور دستگيريها معمولاً يك روز بيشتر طول نميكشه و روز بعدش آزاد ميشن. كبك كلاً استان خاصيه و من هميشه ناخودآگاه اونو با كردستان خودمون مقايسه ميكنم. زبان رسمي اونجا فرانسه است و از سالها پيش مردمش ميخوان كه از كانادا جدا بشن و يك كشور مستقل داشته باشن.
توي اُتاوا پايتخت كانادا هم كه بوش مستقيماً به اونجا مياومد هم تظاهرات بزرگي انجام شد. تا اونجا كه بوش هم در اولين سخنرانيش به طعنه گفت من از مردم كانادا تشكر ميكنم كه با پنج انگشت به استقبال من اومدن و برام دست تكون دادن! كه اشاره به مشتهاي گره كرده مردم داشت.
جالبه همون شب باز هم تلويزيون خيلي راحت برنامههاي طنزش بر عليه بوش رو ادامه داد. ظاهراً آمريكا و كانادا هيچ كدوم چشم ديدن همديگرو ندارن در عين حال كه ظاهراً روابط خيلي خوبي دارن. مثلاُ يك بار يك خبرنگار(توي آمريكا) از بوش پرسيده بوده حالا كه دارو توي آمريكا اينقدر گرون شده چرا جلوي واردات دارو از كانادا رو گرفتين؟ كه بوش هم جواب داده بود ما دارو رو براي سلامتي مردم ميخوايم نه اينكه اونا رو به كشتن بديم! اگر تستها جواب داد اجازه ورودش به بازار آمريكا رو ميديديم! آمريكاييها نگاه تحقير آميزي به كانادا دارن و كاناداييها در رسانههاشون خيلي از جامعه آمريكا انتقاد ميكنن. مثلا يك بار 24 hours كه يكي از اين روزنامههاي مجانيه كه من تقريباً هر روز اونو ميگيرم و ميخونم يك طرح گرافيكي از چهره بوش رو كه با ميمونهاي ريز درست شده بود رو چاپ كرده بود. بدون هيچ دليلي و بهانه خبري! (متأسفانه فايلش رو ندارم كه اينجا بذارم).
اونطور كه من فهميدم بوش اينجا چهره منفوريه. اينجا يك استادي داريم به اسم ميلان كه گرافيك درس ميده. آدم خيلي جالبيه. وقتي يكي از بچهها ازش پرسيد كجايي هستي گفت كشور من ديگه وجود نداره! بعد توضيح داد كه اهل يوگوسلاوي سابقه. در يك فرصت ديگه كه من باهاش صحبت ميكردم وقتي ازش پرسيدم از كدوم قسمت يوگوسلاوي سابق هستي؟ گفت خودم صرب هستم و ولي مادرم بوسنياييه.(البته سالهاست كه آمريكا و كانادا بوده). ميلان يك بار در كلاس فوتوشاپ كه ميخواست اديت كردن يك عكس رو نشون بده، اول عكس جورج بوش رو انتخاب كرد. تصوير هم كه با پروجكشن روي صفحه ميافتاد، اون هم زوم كرد و چهره جورج بوش حالت ناخوشايندي پيدا كرد. با حالت مخصوصي نگاهي به تصوير انداخت و گفت شما از اين تصوير خوشتون ميآد ؟! من كه خوشم نميآد ! و به جاش يه عكس ديگه رو انتخاب كرد و گفت اين عكس دوست دختر سابقمه! اين بهتره!
توي اُتاوا پايتخت كانادا هم كه بوش مستقيماً به اونجا مياومد هم تظاهرات بزرگي انجام شد. تا اونجا كه بوش هم در اولين سخنرانيش به طعنه گفت من از مردم كانادا تشكر ميكنم كه با پنج انگشت به استقبال من اومدن و برام دست تكون دادن! كه اشاره به مشتهاي گره كرده مردم داشت.
جالبه همون شب باز هم تلويزيون خيلي راحت برنامههاي طنزش بر عليه بوش رو ادامه داد. ظاهراً آمريكا و كانادا هيچ كدوم چشم ديدن همديگرو ندارن در عين حال كه ظاهراً روابط خيلي خوبي دارن. مثلاُ يك بار يك خبرنگار(توي آمريكا) از بوش پرسيده بوده حالا كه دارو توي آمريكا اينقدر گرون شده چرا جلوي واردات دارو از كانادا رو گرفتين؟ كه بوش هم جواب داده بود ما دارو رو براي سلامتي مردم ميخوايم نه اينكه اونا رو به كشتن بديم! اگر تستها جواب داد اجازه ورودش به بازار آمريكا رو ميديديم! آمريكاييها نگاه تحقير آميزي به كانادا دارن و كاناداييها در رسانههاشون خيلي از جامعه آمريكا انتقاد ميكنن. مثلا يك بار 24 hours كه يكي از اين روزنامههاي مجانيه كه من تقريباً هر روز اونو ميگيرم و ميخونم يك طرح گرافيكي از چهره بوش رو كه با ميمونهاي ريز درست شده بود رو چاپ كرده بود. بدون هيچ دليلي و بهانه خبري! (متأسفانه فايلش رو ندارم كه اينجا بذارم).
اونطور كه من فهميدم بوش اينجا چهره منفوريه. اينجا يك استادي داريم به اسم ميلان كه گرافيك درس ميده. آدم خيلي جالبيه. وقتي يكي از بچهها ازش پرسيد كجايي هستي گفت كشور من ديگه وجود نداره! بعد توضيح داد كه اهل يوگوسلاوي سابقه. در يك فرصت ديگه كه من باهاش صحبت ميكردم وقتي ازش پرسيدم از كدوم قسمت يوگوسلاوي سابق هستي؟ گفت خودم صرب هستم و ولي مادرم بوسنياييه.(البته سالهاست كه آمريكا و كانادا بوده). ميلان يك بار در كلاس فوتوشاپ كه ميخواست اديت كردن يك عكس رو نشون بده، اول عكس جورج بوش رو انتخاب كرد. تصوير هم كه با پروجكشن روي صفحه ميافتاد، اون هم زوم كرد و چهره جورج بوش حالت ناخوشايندي پيدا كرد. با حالت مخصوصي نگاهي به تصوير انداخت و گفت شما از اين تصوير خوشتون ميآد ؟! من كه خوشم نميآد ! و به جاش يه عكس ديگه رو انتخاب كرد و گفت اين عكس دوست دختر سابقمه! اين بهتره!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟