پریتی یلجا، یک دختر هندی الاصله که اون جور که من سابقه شو درآوردم اگرچه یک بار برنده Michener Award، (یک جایزه معتبر کانادایی برای روزنامه نگاران) شده، اما بیشتر زمانی که متهم به یک سرقت ادبی شد و مجبور به عذرخواهی، اسمش سر زبون ها می افته. ظاهراً یک خواننده دقیق، متوجه شباهت کامل یکیاز پاراگراف های آغازین نوشته ای از یلجا با مطلب دیگه ای که دو هفته قبلش در Village Voice که در نیویورک چاپ شده بوده، میشه.
یلجا، نفر اول ایستاده سمت چپ
"کارول گور" رو هم چند بار توی کالج دیده بودم. اما اطلاع خاصی ازش ندارم.
درمجموع همونطور که از اول حدس می زدم، احتمال اینکه این جانور دو پا(شلوان) خودشو از این مخمصه نجات بده و دوباره همه چیز رو درست کنه خیلی زیاده. خونسردی و اعتماد به نفس فوق العادش، یکی از مهمترین دلایل موفقیتش میتونه باشه. وقتی در اوج اون بحران، دقیقاً در بعد از ظهر همون روزی که قرار بود کلینتون در پروپاگاند طرحش صحبت کنه، پیتزا سفارش داد و همه کارکنانشو دعوت کرد توی دفتر کارش و Cheers گویان گیلاس شامپاین ِشو سرکشید و گفت دوباره همه چیز رو از اول شروع می کنیم، مطمئن شدم پررو تر از این حرفاست!
توی صحبت های اون روزم با شلوان، حرف به موضوع های مختلفی کشید. همیشه دوست داره خودشو و کاری که میخواد برای آفریقا بکنه رو با کارهای گاندی و نلسون ماندلا مقایسه کنه! اون روز می گفت آدم هایی مثل گاندی، ماندلا، مارتین لوتر کینگ مگه چند نفر در طول تاریخ بودن؟ و بعد از من پرسید توی دنیای اسلام شما کیا رو دارین مثل اینها؟ من از سیدجمال و اقبال اسم بردم که نمی شناخت. پرسید آقاخان چی؟ گفتم اون در این سطح نمی تونه باشه. اون صرفاً رهبر یک شاخه خیلی اقلیت از مسلمون هابه اسم اسماعیله است که البته یکی از میلیاردرهای دنیا هست و البته توضیح دادم که اسماعیلیه یک برداشت مدرن از اسلامه. بعدش با خودم خیلی فکر کردم که جوابم مناسب بوده یا نه. اما شخص دیگه ای در این سطح یادم نیومد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟