دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴

امان از دست این ژورنالیست ها!

جمعه حدود ظهر بود که سری به CCBC زدم. با شلوان(رئیس کالج)، توی پله ها برخورد کردم. سلام و احوالپرسی گرمی کرد و پرسید نهار خوردی؟ گفتم نه. گفت بیا بریم نهار بخوریم. یک ساعتی در حین نهار داخل Food Court نزدیک کالج، با هم درمورد موضوع های مختلف حرف زدیم. برای بقای خودش برنامه های داشت و خیلی امیدوار نسبت به نتایجش صحبت می کرد. از آخرین مقاله "تورنتو استار" هم که اول نوامبر در مورد قضایای کالج و برنامه کلینتون منتشر شد، خیلی راضی بود. آدم فوق العاده زرنگ و هفت خطیه! همون روزهای اول می گفت که با ژورنالیست ها نباید جنگید. باید با روش خودشون کاری کرد که دوباره همون چیزهایی که خراب کردن رو درست کنن. مقاله های قبلی فقط دو نویسنده داشت. سری مقاله های اول که به تمجید و تبلیغ این برنامه می پرداخت رو "CAROL GOAR" و مقاله هایی که بر علیه شلوان نوشته شد رو "PRITHI YELAJA" نوشته بود. نویسنده این آخرین مقاله "Joey Slinger" تازه وارد این دعوا شده. اگرچه از روزنامه نگارهای کهنه کار تورنتو به نظر میاد باشه.


پریتی یلجا، یک دختر هندی الاصله که اون جور که من سابقه شو درآوردم اگرچه یک بار برنده Michener Award، (یک جایزه معتبر کانادایی برای روزنامه نگاران) شده، اما بیشتر زمانی که متهم به یک سرقت ادبی شد و مجبور به عذرخواهی، اسمش سر زبون ها می افته. ظاهراً یک خواننده دقیق، متوجه شباهت کامل یکیاز پاراگراف های آغازین نوشته ای از یلجا با مطلب دیگه ای که دو هفته قبلش در Village Voice که در نیویورک چاپ شده بوده، میشه.

یلجا، نفر اول ایستاده سمت چپ



"کارول گور" رو هم چند بار توی کالج دیده بودم. اما اطلاع خاصی ازش ندارم.
درمجموع همونطور که از اول حدس می زدم، احتمال اینکه این جانور دو پا(شلوان) خودشو از این مخمصه نجات بده و دوباره همه چیز رو درست کنه خیلی زیاده. خونسردی و اعتماد به نفس فوق العادش، یکی از مهمترین دلایل موفقیتش میتونه باشه. وقتی در اوج اون بحران، دقیقاً در بعد از ظهر همون روزی که قرار بود کلینتون در پروپاگاند طرحش صحبت کنه، پیتزا سفارش داد و همه کارکنانشو دعوت کرد توی دفتر کارش و Cheers گویان گیلاس شامپاین ِشو سرکشید و گفت دوباره همه چیز رو از اول شروع می کنیم، مطمئن شدم پررو تر از این حرفاست!
توی صحبت های اون روزم با شلوان، حرف به موضوع های مختلفی کشید. همیشه دوست داره خودشو و کاری که میخواد برای آفریقا بکنه رو با کارهای گاندی و نلسون ماندلا مقایسه کنه! اون روز می گفت آدم هایی مثل گاندی، ماندلا، مارتین لوتر کینگ مگه چند نفر در طول تاریخ بودن؟ و بعد از من پرسید توی دنیای اسلام شما کیا رو دارین مثل اینها؟ من از سیدجمال و اقبال اسم بردم که نمی شناخت. پرسید آقاخان چی؟ گفتم اون در این سطح نمی تونه باشه. اون صرفاً رهبر یک شاخه خیلی اقلیت از مسلمون هابه اسم اسماعیله است که البته یکی از میلیاردرهای دنیا هست و البته توضیح دادم که اسماعیلیه یک برداشت مدرن از اسلامه. بعدش با خودم خیلی فکر کردم که جوابم مناسب بوده یا نه. اما شخص دیگه ای در این سطح یادم نیومد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟

دیدار با خانم نویسنده

سه‌شنبه این هفته، ۲۱ ماه مه ۲۰۲۴ روزی ماندگار و استثنایی در زندگی من بود. در صد و چند کیلومتری پاریس، در روستایی که کوچه‌هایش از شدت اصالت ...