امسال سومین زمستانی است که در این شهر قطبزده کانادا هستم و تا امروز پیش نیامده بود که روی سطح یخ زده رودخانه این شهر قدم بزنم.
سرخرود تابستان و زمستان محل تفریح اهالی این شهر است. تابستانها با قایقرانی، ماهیگیری و قدم زدن در حاشیه رود و در زمستان با اسکیت و قدم زدن روی سطح یخزده اش. حاشیه قسمتهایی از رود که از مرکز شهر میگذرد برای پیاده روی در تابستانها سنگفرش و نیمکتگذاری شده. در اواخر بهار که اینجا برف و یخها شروع به آب شدن میکنند سطح آب رودخانه به خاطر تجمع قطعات یخ به شدت بالا میآید و معمولاً این پیاده روی سنگ فرش برای چند هفتهای زیر آب میرود. در این مواقع شهرداری با قایقهای ویژهای قطعات یخ را خرد میکند تا از طغیان بیشتر رود جلوگیری شود. زمستانها روی سطح یخزده رودخانه با ماشینهای برف کوف، جادهای برای اسکیت ایجاد میکنند و جادهای هم برای قدم زدن در کنارش. و امروز برای اولین بار من عزم خود جزم کردم که به جای تماشای مردم از روی پل و از داخل اتوبوس حس راه رفتن روی یخی که زیرش آب جریان دارد را تجربه کنم. حسی که اگرچه اولش کمی دلهره دارد اما کم کم فراموش میکنی که روی زمین سفت راه نمیروی. تا اینکه برسی به جایی که کسی برفها را پاک کرده و تو میتوانی سطح شیشهای یخ را تا عمق سی-چهل سانتی متریاش ببینی و ناگهان صدای تیغه کفش اسکیت دخترکی که به سرعت باد از کنارت میگذرد دلهره به جانت بیاندازد که نکند یخ ترک بردارد...
این عکس هوایی که در شب از وینیپگ برداشته شده سرخ رود و Assiniboine River (رود دیگری که در وینیپگ به سرخ رود می پیوندد) را به شکل آدمی که در حال دویدن است و ستارهای در دست دارد نشان میدهد. (عکس را از اینجا پیدا کردم.)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟