چهارشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۸

اخراجی‌ها و استقبال میلیونی مردم فراموشکار

ابطحی در وبلاگش می‌نویسد:

... رفته بودم شمال. اما خوشبختانه به هر شکلی بود وبلاگم را تعطیل نکردم. دیروز آمدم. اتفاقا در خیابان با آقای خاتمی برخورد کردم که از سفر استرالیا برمی‌گشت....

و بعد اضافه می‌کند:

... قرار داشتیم با مصطفی تاج‌زاده و خانم بچه‌هامان به سینما برویم. برای دیدن فیلم اخراجی‌‌های ۲. رفتیم. فیلم قشنگی بود که در مورد آن هم خواهم نوشت. مسعود ده‌نمکی تلفنی هماهنگ کرده بود...

آدم می‌ماند که چه بگوید. مشاور سابق رئیس‌جمهور سابق در خیابان با رئیس‌جمهور سابق که از ااسترالیا بر‌می‌گشته بر‌می‌خورد. این در ذهن من اینگونه تصویر می‌شود که مثلاً ابطحی مثل همه مردم عادی داشته به کتابفروشی‌های خیابان انقلاب سر می‌زده و خاتمی هم سر راهش از فرودگاه در پیاده رو خیابان انقلاب خواسته کمی قدم بزند که اتفاقاً همدیگر را در خیابان می‌بینند. اما کمی بعدتر می‌فهمی که وقتی ابطحی و تاج‌زاده می‌خواستند با خانوم و بچه‌ها به دیدن "اخراجی‌های ۲ " بروند، دیگر مثل مردم عادی نمی‌روند در صف طولانی سینما- که به دلیل استقبال زیاد مردم تا ساعت سه صبح سئانس فوق‌العاده گذاشته‌اند- بایستند تا بلیط بگیرند بلکه ده‌نمکی برایشان تلفنی هماهنگ می کند که حتماً بروند در ردیف ویژه‌ای هم بی دردسر بنشینند.

از ربط و تحلیل آنچه در ایران می‌گذرد دیگر واقعاً احساس عجز می‌کنم! اخراجی‌های ۲ بیش از دو میلیارد تومان فقط از اول تعطیلات نوروزی فروش داشته. شایسته مدیر هدایت فیلم استقبال مردم از این فیلم را "یک رویداد ملی" می‌خواند (+) اخراجی‌ها را ده‌نمکی ساخته. همان ده‌نمکی که چماقش را ظاهراً زمین گذاشته و دوربین دست گرفته (که البته اتفاق میمونی است). اما ده‌نمکی فیلمساز هم وقتی چیزی به مذاقش خوش نیاید همچنان داد می‌زند (+) و حتی بعد از اینکه نتوانست بابت اخراجی‌های یک از جشنواره فجر، آن چیزی که انتظار داشت را بگیرد، باز یاد گروه‌های فشارش می‌افتد و از مجلس می‌خواهد در انتخاب داوران جشنواره دخالت کند! و حالا ابطحی و تاج‌زاده با سفارش ویژه ده‌نمکی بلیط سینما می‌گیرند. مردم هم همچنان تا ساعت سه صبح از سر و کول هم بالا می‌روند تا اخراجی‌ها تماشا کنند و به قول انگلیسی زبان‌ها Who cares که در 18 تیر چه شد و عزت ابراهیم نژاد چگونه در کوی دانشگاه تهران به قتل رسید. ده‌نمکی اگر اخراجی‌های هزار را هم بسازد باز با شنیدن اسمش همان تصویری که در سال‌های 78 – 79 از آن با چشم خودم از نزدیک و بارها دیدم را زنده می‌کند: با پیراهنی سفید، انداخته روی شلوار، چفیه‌ای بر گردن، چماق بلندی در دست و در حال نعره کشیدن و فرمان دادن به گروهش برای برهم زدن تجمعات دانشجویی و بعد از تار و مار دانشجویان خواندن دستجمعی "کجایید ای شهیدان خدایی" به عنوان مارش پیروزی ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما چیست؟

توضیحی درباره مستند فرزندانقلاب

--> همانطور که بارها توضیح‌ داده‌ام این مستند محصول بی‌بی‌سی فارسی است و نقش من همانطور که در تیتراژ فیلم آمده محقق و یکی...