اینجا در وینیپگ، فروشگاه ایرانی نداریم اما دو سه فروشگاه هستند که جنسهای ایرانی هم میآورند. ازجمله همان مغازهای که من گمان میکردم عرب هستند اما وقتی پرسیدم گفتند که اهل زنگبارند. گفته بودم که تا قبل از آن من فکر میکردم زنگبار و زنگی و زنگیان را فقط میشود در داستانهای مثنوی و گلستان پیدا کرد… دو روز پیش برای خرید سراغ همین زنگیان رفته بودم. آدمهای خوبی هستند اما طبق معمول ِ مسلمانهای غیر ایرانی که من اینجا دیدهام به بهشت و جهنم آدم خیلی گیر میدهند. کسی که پشت صندوق بود با ریش انبوهی (بدون سبیل به سبک طالبان)، اشاره کرد که یک کپی از ساعتالیل ماه رمضان بردارم. گفتم نه ممنون. با سماجت پرسید: "چرا؟ قبلاً یکی گرفتی؟!" از زمانی که جوابم را شنید تا زمانی که حساب و کتابم تمام شد و بیرون رفتم سکوت سنگینی بین من و او برقرار شد. قبلاً هم گفتهام در این پنج سال تعداد دفعاتی که برای روزه نبودن به مسلمانهای غیر ایرانی در کانادا جواب پس دادهام بیشتر از تمام مواردی است که در تمام عمرم با چنین سوالهایی مواجه شدهام.
همه اینها را گفتم که بگویم فرقی نمیکند که روزه بگیری یا نگیری، اما حس و حال ماه رمضان، البته ماه رمضانهای قدیمها حال خوبی به آدم میدهد. حسی قشنگ که آدم هم دلتنگش میشود و هم هیچ جایگزینی برایش ندارد.
اذان روحالارواح با صدای مسیحایی مؤذنزاده اردبیلی مثل ربنای شجریان از ملزومات آن حال و هوای خوش است. به یاد ماه رمضانهای قدیم این قطعه زیبا را از آلبوم "آوای زمین" ساخته محمدرضا علیقلی گوش کنید که تلفیقی است از موسیقی و اذان مؤذنزاده:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟