این مطلب از وبلاگ قدیمی دستنوشته ها به این صفحه منتقل شده است.
بالاخره از ايران خارج شدم. پرواز غربت آغاز شد و من الان در سالن ترانزيت فرودگاه وين هستم. ساعت به وقت محلي 7:45 است. من بايد تا ساعت 17:30 اينجا علاف باشم. اتريش 1/5 ساعت از ايران عقبتره. شروع پر اظطرابي داشتم. من ساعت 2:45 توي صف كنترل پاسپورت بودم كه تازه فهميدم بايد عوارض خروج از كشور بپردازم. ساعت 3 هم پرواز داشتم تا رفتم بانك و فيش را خارج از صف با كلي التماس و عذرخواهي پرداخت كردم و برگشتم، قلبم كف پام رسيده بود. تا رسيدم، مردم توي صف گفتند تو فلانی هستي ؟ اسمت رو اعلام كردند. بعدش خودم هم شنيدم : بلندگو پشت سر هم اعلام ميكرد : آقاي فلانی، مسافر وين هرچه سريعتر به خروجي 9 مراجعه نمايند. بعله ! هواپيماي ايرباس خطوط هوايي اتريش با كلي مسافر فقط منتظر من بود. پرواز هم 15 دقيقه تأخير داشت كه احتمالاً به خاطر من بود !
سوار هواپيما شدم. مهماندارهاي اتريشي موبور با لباسهاي تماماَ قرمز خوشآمد ميگفتند. شنيده بودم در پروازهاي خارجي بعد از گذشتن از مرز خيلي چيزها تغيير ميكنه ! اما اينجا به محض ورود به هواپيما از همون داخل فرودگاه مهرآباد ظاهراً از مرز خارج شده بوديم! (البته علتش اين بود كه من از تهران پرواز خارجي داشتم در صورتي كه معمولاً از تهران به اروپا مردم با ايراناير ميرن و از اروپا پرواز خارجي ميگيرن.) براي من كه فقط خطوط هوايي داخلي را تجربه كرده بودم، هواپيما و سرويسدهي فوق العاده بود، اما مسافران با تجربهتر بعداَ گفتند هم هواپيما و هم غذايش افتضاح بود ! در اين پرواز به جز من 4 ايراني ديگه هم هستند كه اونها هم مقصدشون تورنتوست. يك آقاي داروساز كه داريم كمكم با هم دوست ميشيم، يك خانم و آقاي ميانسال، خانمه همچنان حجابش رو حفظ كرده و يك آقاي ديگه كه به نظر من زياد قابل اعتماد نيست. ضمناَ بد دهن هم هست! سالن ترانزيت، اولي كه آمديم بسته بود و يك مقدار علاف شديم براي همين گفت اين خواهر...ها چون رفيق ايرانيهان(منظور حكومت ايران) مثل اونا شدن !
بالاخره ساعتهاي سخت انتظار گذشت و به طرف تورنتو پرواز كرديم. حق با مسافراي با تجربه بود. اين مسير هم هواپيماش و هم سرويسدهيش خيلي بهتر بود. هواپيماي بزرگي بود. در هر رديف هشت نفر دو نفر در دو طرف و چهار نفر در وسط . همه صندليها هم پر بود برخلاف مسير قبلي كه من در رديف خودم تنها بودم و مثل خيلي ها تونستم روي دو-سه تا صندلي لم بدم. اينجا سمت راست من يك مرد بود كه به نظرم مال اروپاي شرقي بود خانوادش دو رديف عقبتر بودن. من كنار راهرو بودم اونطرف يك خانم انگليسي زبان بود. پذيرايي عالي بود دو جور غذا و 7-8 نوع نوشيدني كه ميشد انتخاب كرد. براي هر نفر در پشت صندلي جلويي يك مانيتور بود با يك كنترل كه به دسته صندلي وصل بود و جدا ميشد. 4 - 5 برنامه مختلف پخش ميشد دو فيلم سينمايي، سيانان، كانال ديسكاوري، يك فيلم كارتوني و .... البته پخش همزمان نبود و قبلا از كانالهاي ماهوارهاي ضبط شده بود. چندين كانال صوتي هم بود با موسيقيهاي مختلف (جاز، راك، پاپ، كلاسيك و ...) به هر نفر يك هدفون ميدادن و آخر پرواز ميگرفتن . از تهران به اتريش هر چند نفر يك مانيتور داشتند و فيلمي هم در كار نبود فقط فيلم آموزشي به جاي اون چيزايي كه در ايران مهماندارها توضيح ميدن.
ساعت 9:15 شب به وقت تورنتو نشستيم. فرودگاه تورنتو واقعا بزرگه. خيلي بزرگتر از فرودگاه وين. فقط چيزي نزديك به 6 – 7 دقيقه ما رو از جايي كه پياده شديم تا ساختمون اصلي با اتوبوس بردن. توي مسيرهاي داخلي فرودگاه كه پرنده پر نميزد راننده اتوبوس اونقدر رعايت مقررات رو ميكرد كه من داشتم از تعجب شاخ در ميآوردم !
مأمور اداره مهاجرت در فرودگاه تورنتو يك برگه به پاسپورتم منگنه كرد كه مدت اقامتمو نشون ميداد و بهم گفت تا سپتامبر دوهزار و پنج برات اجازه اقامت زدم و من بهش (يه خانم هندي بود) گفتم مدت تحصيل من 2 ساله است و اون گفت ميتوني بعداَ تمديدش كني. بعداَ فهمديم كه اين ظاهرا براي بعضي كشورا مثله ايرانه . تازه ويزام هم براي يك بار ورود بود. اما مثلا براي دانشجوهاي هندي ويزاهايي با چند بار ورود صادر ميكردند. و همينطور 2 سال اقامت. اين رو هم از بركات نظام اسلامي مون بايد بدونيم
سوار هواپيما شدم. مهماندارهاي اتريشي موبور با لباسهاي تماماَ قرمز خوشآمد ميگفتند. شنيده بودم در پروازهاي خارجي بعد از گذشتن از مرز خيلي چيزها تغيير ميكنه ! اما اينجا به محض ورود به هواپيما از همون داخل فرودگاه مهرآباد ظاهراً از مرز خارج شده بوديم! (البته علتش اين بود كه من از تهران پرواز خارجي داشتم در صورتي كه معمولاً از تهران به اروپا مردم با ايراناير ميرن و از اروپا پرواز خارجي ميگيرن.) براي من كه فقط خطوط هوايي داخلي را تجربه كرده بودم، هواپيما و سرويسدهي فوق العاده بود، اما مسافران با تجربهتر بعداَ گفتند هم هواپيما و هم غذايش افتضاح بود ! در اين پرواز به جز من 4 ايراني ديگه هم هستند كه اونها هم مقصدشون تورنتوست. يك آقاي داروساز كه داريم كمكم با هم دوست ميشيم، يك خانم و آقاي ميانسال، خانمه همچنان حجابش رو حفظ كرده و يك آقاي ديگه كه به نظر من زياد قابل اعتماد نيست. ضمناَ بد دهن هم هست! سالن ترانزيت، اولي كه آمديم بسته بود و يك مقدار علاف شديم براي همين گفت اين خواهر...ها چون رفيق ايرانيهان(منظور حكومت ايران) مثل اونا شدن !
بالاخره ساعتهاي سخت انتظار گذشت و به طرف تورنتو پرواز كرديم. حق با مسافراي با تجربه بود. اين مسير هم هواپيماش و هم سرويسدهيش خيلي بهتر بود. هواپيماي بزرگي بود. در هر رديف هشت نفر دو نفر در دو طرف و چهار نفر در وسط . همه صندليها هم پر بود برخلاف مسير قبلي كه من در رديف خودم تنها بودم و مثل خيلي ها تونستم روي دو-سه تا صندلي لم بدم. اينجا سمت راست من يك مرد بود كه به نظرم مال اروپاي شرقي بود خانوادش دو رديف عقبتر بودن. من كنار راهرو بودم اونطرف يك خانم انگليسي زبان بود. پذيرايي عالي بود دو جور غذا و 7-8 نوع نوشيدني كه ميشد انتخاب كرد. براي هر نفر در پشت صندلي جلويي يك مانيتور بود با يك كنترل كه به دسته صندلي وصل بود و جدا ميشد. 4 - 5 برنامه مختلف پخش ميشد دو فيلم سينمايي، سيانان، كانال ديسكاوري، يك فيلم كارتوني و .... البته پخش همزمان نبود و قبلا از كانالهاي ماهوارهاي ضبط شده بود. چندين كانال صوتي هم بود با موسيقيهاي مختلف (جاز، راك، پاپ، كلاسيك و ...) به هر نفر يك هدفون ميدادن و آخر پرواز ميگرفتن . از تهران به اتريش هر چند نفر يك مانيتور داشتند و فيلمي هم در كار نبود فقط فيلم آموزشي به جاي اون چيزايي كه در ايران مهماندارها توضيح ميدن.
ساعت 9:15 شب به وقت تورنتو نشستيم. فرودگاه تورنتو واقعا بزرگه. خيلي بزرگتر از فرودگاه وين. فقط چيزي نزديك به 6 – 7 دقيقه ما رو از جايي كه پياده شديم تا ساختمون اصلي با اتوبوس بردن. توي مسيرهاي داخلي فرودگاه كه پرنده پر نميزد راننده اتوبوس اونقدر رعايت مقررات رو ميكرد كه من داشتم از تعجب شاخ در ميآوردم !
مأمور اداره مهاجرت در فرودگاه تورنتو يك برگه به پاسپورتم منگنه كرد كه مدت اقامتمو نشون ميداد و بهم گفت تا سپتامبر دوهزار و پنج برات اجازه اقامت زدم و من بهش (يه خانم هندي بود) گفتم مدت تحصيل من 2 ساله است و اون گفت ميتوني بعداَ تمديدش كني. بعداَ فهمديم كه اين ظاهرا براي بعضي كشورا مثله ايرانه . تازه ويزام هم براي يك بار ورود بود. اما مثلا براي دانشجوهاي هندي ويزاهايي با چند بار ورود صادر ميكردند. و همينطور 2 سال اقامت. اين رو هم از بركات نظام اسلامي مون بايد بدونيم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟