بهار سال 75 تقریباً همین موقع های سال بود که توی سازمان برنامه و بودجه مشهد در گروه نقشه مشغول کار شدم. توی این گروه نقشه های آماری استان خراسان برای اجرای سرشماری عمومی رو طراحی می کردیم. توی ابران هر ده سال یکبار در سالهایی که 5 داره سرشماری عمومی انجام میشه. با این حساب امسال هم باید دوباره این پروژه انجام شه. جالبه که الان سرشماری سراسری در کانادا هم شروع شده. اینجا هر 5 سال یکبار انجام میشه. (در ایران بین هر دو بار سرشماری یک بار نمونه گیری و برآورد انجام میشد). البته اینجا با اون شیوه سنتی که در ایران انجام میشه خیلی متفاوته. برای هر واحد مسکونی فرم های سرشماری با پست میاد دره خونه ها و مردم موظفند که فرم ها رو پر کنند و برگردونن. روی پاکت ها نوشته "خودتان را بشمرید". البته کسانی که مایل باشن می تونن بصورت آنلاین هم برن توی سایت سرشماری و این کار رو اینترنتی انجام بدن. داشتن نرخ سواد 98 درصدیه که اجازه چنین کارهایی رو میده.
یادمه همون سال داستان های عجیب و غریبی از سرشماری می شنیدم. مثلاً شوهر بدگمانی که مأمور سرشماری رو به خاطر اینکه با زنش بدون حضور او صحبت کرده به قصد کشت زده بود. یا مأمور سرشماری که درحالی که پشت در خونه ای در یک کوچه در حال آمارگیری بوده کشته شده بود! اون هم به خاطر سقوط یک آجر از کامیون حامل آجری که همون لحظه از اون کوچه داشته می گذشته! یا در سرشماری عمومی دام و طیور مردم روستایی دورافتاده از اینکه یک مرد شهری آمده و مرغ و خروس های اونها رو میشمره خشمگین شده بودن و کلی از این داستان ها. یادم میاد در نمونه گیری طرح هزینه و درآمد خانوار هم یکی از آمارگیرها رو همراهی کردم. اون پرسشنامه ریز هزینه های زندگی هر خانواری رو داره از جمله هزینه های خاص خانم ها از جمله آرایشگاه و لوازم آرایش و بقیه چیزها! آمارگیر هم مرد جاافتاده و خیلی سنتی به نظر میآمد و ما هم به محل و خانه ای با بافت کاملاً مذهبی و سنتی رفته بودیم. آمارگیر روش نمی شد یا می ترسید و احتیاط می کرد که مستقیماً اون موارد رو از مرد خونه بپرسه و با اشاره و کنایه سوال می کرد که اون طرف هم مطلب رو نگرفت الکی گفتنه هزینه ای نداشتیم و آمارگیر هم بدون هیچ نگرانی صفر منظور کرد!
کسانی که در متن تهیه این آمارها هستن می دونن که آمارهای مملکت ما با چه خطاهای فاحشی تهیه میشه که البته چیز غیر قابل انتظاری هم نیست. اگر آمار درستی توی اون مملکت موجود بود این قدر برنامه ریزی ها با اشکال مواجه نمی شد. جالبه که اشاره کنم دو مرکز، هر سال هزینه و درآمد خانوارها و نتیجتاً نرخ تورم و فاکتورهای مشابه رو محاسبه می کنن. مرکز آمار و بانک مرکزی. یعنی یک کار تکراری و موازی با هزینه سرسام آور. قسمت بامزه قضیه اینجاست که نتایج این دو در هیچ سالی با هم منطبق نمی شن!
اداره آمار کانادا برای سرشماری امسال کلی نیرو استخدام می کنه. من هم تماس گرفتم و توضیح دادم که کلی مو برای آمار سفید کردم! خیلی مودبانه جواب دادن این پست ها چون دولتی حساب میشن برای سیتی زن ها و مقیم های دائمه. آی سیتی زن ها و صاحبان پی.آر که دنبال کارین بشتابین که هفته ای 600 دلار می دن!
راستی در این میون موقع خوندن فرم های دولتی برای تقاضای کار چیزی دیدم که خیلی بهم برخورد. توی این فرم پرسیده آیا به گروه های اقلیت از نظر ظاهری متعلقید؟ (A person in visible minority group) که چند انتخاب داره و همه مسائل نژادیه و صریحا از غیر سفیدپوست بودن اسم برده و از همه بدتر ایرانی ها رو در گروه اعراب قرار داده:
غیر سفید آسیای غربی، آفریقای شمالی یا عرب(شامل مصری، لیبیایی، لبنانی، ایرانی و غیره). این بخش ظاهراً توی همه فرم های استخدام دولتی هست. تازه این کاناداست که مثلاً افتخار می کنه چندفرهنگه و مهاجرپذیره و همه با هم برابرن. به نظرم این خیلی توهین آمیزه. باید یک Petition راه بندازیم!
------------------------------------------
- این سایت رو حتماً ببنین. کفتربازی سایبرنتیک و کفتربازان پیشگام ایران! نمی دونم چی بگم! خوبه؟ بده؟ زشته؟ یاد "کچل کفترباز" صمد بهرنگی افتادم!
- این شوی دو جورج بوش همزمان هم باحال بود. هرسال باید رئیس جمهور آمریکا مردم رو سورپرایز کنه و اینبار بوش که به شدت محبوبیتش اومده پایین با بدل کمیک خودش همزمان روی صحنه آمد و کلی خلق الله رو خندوند. اگرچه استیوز بریجز با اشاره به درصد محبویت بوش کنایه زد: من خوشحالم که با اون 36 درصدی که منو دوست دارن امشب شام می خورم! اگه اینترنتتون پرزوره فیلمشو اینجا ببینین.
- DHL هم که به سلامتی به خاطر بحران اتمی پیش آمده همه سرویس هاش به ابران رو به حالت تعلیق درآورد. ایران که تعلیق نمی کنه اینا شروع کردن به تعلیق!
- (پ.ن) در پی حک شدن ایمیل یاهوی ابراهیم نبوی، وی هکر مربوطه را به این شکل نفرین کرد:خدا پدر هرچی هکر بی پدرومادر را لعنت کند. و انشاء الله در جهنم گیر وبلاگ نویس ها بیفتد تا جد و آبادش را بیاورند جلوی چشمش!
پ.ن 2:
با تشکر از پارادوکس که توضیح داده علت اینکه در فرم های دولتی در مورد نژاد و گروه های اقلیت سوال میشه، قانونیه که در کانادا وجود داره برای اطمینان از اینکه همه امکانات و فرصتها بصورت برابر بین همه گروه های از جنسیت گرفته تا نژاد تقسیم بشه. (ضمناً من فراموش کرده بودم توضیح بدم پر کردن این قسمت اجباری نیست). ضمناً معنی Count yourself in بطور دقیق تر اینه که خودتان را در لیست اضافه کنید یا شامل کنید و نه شمردن (معنی ظاهریش) که من اشاره کرده بودم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟