گروه "وان لایت" نمایش "پرده" رو بر اساس رمان "خانوم" در هالیفکس کانادا روی صحنه برده. تورنتو نشینان محترم از دیدن این نمایش که از 28 نوامبر تا 8 دسامبر به "هاربر فرانت سنتر" تورنتو میاد غافل نشین که نصف عمرتون بر فنا خواهد بود. تا اون موقع لطفاً اول اصل کتاب رو یخونین و موقع نمایش هم ما روستا نشینان وینیپگی رو یاد کنین.
یکشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۶
خانوم
رمان "خانوم" مسعود بهنود رو حدود دو سال پیش از کتابخونه عمومی تورنتو گرفتم و خوندم. صفحه اولش نوشته: این یک قصه است، باورش کنید..." خانوم باور کردنیه. از جنس رمانهاییه که هیچ وقت از یاد آدم نمیره و وقتی شروعش میکنی میخوای با خوندن دیوانهوار یک ضرب تمومش کنی. داستان زندگی شاهزاده قجری که به یمن داشتن مادری صاحب کمالات، فرانسه میدونه، مطالعه میکنه اعلامیههای مشروطهخواههان رو میخونه و در دلش از اونها که برعلیه شاه باباش (پدربزرگش، مظفرالدینشاه) که برای اون پدربزرگی مهربون و دوستداشتنیه می خوان انقلاب کنن در دلش حمایت میکنه. بهنود به زیبایی پیچ و خم این قصه رو با وقایع تاریخی پیوند میزنه. داستان از آزادی زنی از زندان اوین در دوران بعد از انقلاب شروع میشه. زمان جنگ احتمالاً سالههای 64-65. این دختر، دختر "خانوم" قصه است. شاید تنها قسمت باورنکردنی داستان، ربط این قصه از انقلاب مشروطه به واقعه 11 سپتامبر و کشته شدن نوه "خانوم" در یکی از برجهای تجارت جهانی باشه.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
دیدار با خانم نویسنده
سهشنبه این هفته، ۲۱ ماه مه ۲۰۲۴ روزی ماندگار و استثنایی در زندگی من بود. در صد و چند کیلومتری پاریس، در روستایی که کوچههایش از شدت اصالت ...
-
در اپیزود ششم گفتم که پادکست ساختن کار پر زحمت و پرهزینهایست و از آنجایی که تصمیم دارم تا جایی که ممکن است اسپانسر و تبلیغ تجاری قبول...
-
سهشنبه این هفته، ۲۱ ماه مه ۲۰۲۴ روزی ماندگار و استثنایی در زندگی من بود. در صد و چند کیلومتری پاریس، در روستایی که کوچههایش از شدت اصالت ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟