این دو جوان الان باید نزدیک پنجاه سالگی باشند. 29 سال پیش در چنین روزی لبخند پیروزی بیرون کردن یک دیکتاتور و شادی تنفس آزادی را میشود در چهره شان به وضوح دید. آیا آنروز ایندو حتی تصور میکردند ایران انقلاب زده چه روزهایی را در پیش رو خواهد داشت؟ اوینی که قرار بود موزه شود رونق چندباره گرفته و اعدام و سنگسار، خبری که تازگی ندارد و تازه باید کم کمَک به خبر اعدامهای نوجوانها هم عادت کرد. پس واقعاً این همه خوشحالی برای چه بود؟
عکاس: احمد کاووسیان
تهران بهمنماه 1357
پ.ن:
داشتم به این فکر میکردم که این دو الان کجان، چه کار می کنند، چه جوری فکر می کنند. اصلاً آیا زندهاند هنوز؟ شاید به جوخه اعدامهای سال 60 سپرده شده باشند. شاید در دوران جنگ از بین رفته باشند. شاید به خارج از ایران مهاجرت کردهاند و ... این همه بازی بی خاصیت وبلاگی راه افتاد. چرا وبلاگنویسها سعی نکنن این دو آدم رو پیدا کنند؟ شاید اگر هر کسی این عکس رو در وبلاگش بذاره و 5 نفر دیگه رو هم دعوت کنه که همین کارو بکنن، با این همه وبلاگی که وجود داره، بالاخره یه نفر پیدا بشه که اینها رو بشناسه. اصلاً آرش تو چرا این بازی رو شروع نمیکنی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟