این روزها نودمین سالگرد یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی کاناداست و به همین مناسبت برنامههای ویژهای هم در سطح شهر وینیپگ تدارک دیده شده است. در سال 1919 بعد از پایان جنگ جهانی اول و بعد از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه، در دورانی که موج مهاجران جدید به کانادا و خصوصاً وینیپگ رشد قابل توجهی پیدا کرده بود، علیرغم اینکه به خاطر پایان جنگ و دوران بازسازی در کشورهای درگیر جنگ، سود قابل توجهی عاید شرکتهای کانادایی میشد، اما سهمی از این سود به طبقه کارگر نمیرسید. اعتراضات کارگری برای افزایش دستمزد در وینیپگ که از مدتی پیشتر شروع شده بود بعد از بینتیجه ماندن مذاکرات اتحادیهها با کارفرمایان از روز اول ماه مه به اعتصاب کشیده شد. اعتصاب سراسری، پانزده روز بعد یعنی رأس ساعت یازده در 15 ماه مه شهر را به تعطیلی کشاند. البته همچنان بعضی خدمات اساسی مثل توزیع شیر در سطح شهر طبق توافقاتی ادامه پیدا کرد. در سیام ماه مه از افراد پلیس خواسته شد تا تعهدی را امضا کنند که آنها را از ملحق شدن به اتحادیهها باز میداشت. پلیس وینیپگ از امضای این تعهد سرباز زد اما همجنان در تعهد خود به اجرای نظم و قانون تأکید کرد. چند روز بعد دولت کلیه افراد پلیس را از کار برکنار کرد و به جای آنان 1800 نفر از "نیروی ویژه" برای مقابله با اعتصاب مجهز به اسب و چوب بیسبال به کار گرفته شدند. در اول ماه ژوئن ده هزار سرباز برگشته از جنگ در
21 ژوئن 1919، در تاریخ کانادا "شنبهی خونین وینیپگ" نامگذاری شده و اعتصاب سراسری شش هفتهای وینیپگ بزرگترین اعتصاب سراسری در کل تاریخ کانادا محسوب میشود. فیلم صامت زیر صحنههایی از خیایانهای وینیپگ را در روزهای اعتصاب نشان میدهد:
شاید این همه اهمیت برای واقعهای که فقط یک کشته داشته و با این حال به آن لقب شنبه خونین داده شده برای ما که در طول تاریخمان دهها و صدها از این وقایع با صدها کشته و هزاران زخمی داشتهایم خندهدار به نظر بیاید. اما در مقیاس ارزشی که در این سوی دنیا برای جان آدمها (البته آدمهای خودشان!) قائل هستند و کمسابقه بودن خشونت حکومت در برابر مردم، این واقعه را آنچنان شاخص کرده که هنوز هم عکسالعمل حکومت مرکزی بعد از نود سال مورد نقد و بررسی قرار میگیرد تا در صورت بروز شورشهای مشابه از تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود.
گالری عکس سیبیسی از عکسهای تاریخی این واقعه +
علاوه بر اجرای این تئاتر موزیکال در این آخر هفته چند برنامه دیگر هم در شهر برقرار است. مثل تورهای پیادهروی و بازدید از ساختمانهای تاریخی. جزئیات بیشتر را از اینجا میتوانید ببنید.
منیتوبا اگرچه آخر کاناداست و شابد هم آخر دنیا و اگرچه اینجا 8 ماه سال زمستان است و 4 ماه بعد هم اگر هوا گرم شود، هجوم پشهها و حشرات عجیب و غریب ِ دیگر دل شما را برای زمستان 40 درجه زیر صفر آن تنگ میکند، اما ویژگیهای منحصر به فردی هم دارد. اینجا آدمهای غریبه به تو لبخند میزنند و صبح به خیر میگویند. آدمها عجله ندارند و مثل تورنتو غذای خود را ایستاده در مترو نمیخورند. مردم اینجا در انتخابات استانی به حزب اپوزیسیون چپگرای نئودموکرات رأی میدهند و در انتخابات فدرال به حزب راستی ِ محافظهکار! و سالهاست که همین انتخاب متناقض را تکرار میکنند. و تاریخ اینجا بزرگترین اعتصاب سراسری کانادا را به نام خود ثبت کرده است. اما با همه اینها این همه شهر خوب در کانادا هست اگر مجبور نیستید خوب بیکارید بیایید اینجا؟!
منابع:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟