چند روز پیش، فرهاد، دوست افغان عزیزی که اینجا دارم، در ایمیلی مطلبی از وبلاگ "محمد آصف فکرت" نویسنده و محقق افغان برایم فرستاد که واژهنامهای بود از اصطلاحات افغانی و معادلهای ایرانیاش (با به قول افغانها فارسی تهرانیاش) که "اینها را در کله مبارک بگذار و در آینده کمتر غر بزن!" در گویش افغانی در مقایسه با گویش ایرانی، گذشته از واژههای ناآشنایی که در هر دو گویش وجود دارد، واژههایی هست که کاربردهای بسیار متفاوتی دارند و مشکل و سوءتفاهمها هم از همینجا شروع میشود. مثلاً دوستی میگفت که دوست افغانش از او که یک دختر دارد پرسیده چندتا بچه داری. او هم گفته یکی، چند روز بعد که آن شخص افغان این دوست ایرانیاش را همراه با دخترش میبیند با تعجب میگوید تو که بچه نداری! و وقتی در جواب میشنود پس این چیست؟ میگوید این که بچه نیست این دختر است!
به نظرم این واژه نامه که در سال 1377 توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهران منتشر شده است و الان همهاش در یک پست وبلاگی آورده شده خیلی با ارزش آمد. خصوصاً که در آن واژههای زیادی دیدم که در گویش مشهدی یا عیناً یا با کمی تغییر هنوز به کار میروند. واژههایی مثل: اندر(ناتنی)، چاشت (نهار)، نان خوردن (صرف نهار یا شام)، یخن (یقه)، خُسُر(پدرزن یا پدرشوهر)، پلاخمان (در مشهد پلخمون، نوعی تیر و کمان که البته با آن سنگ میاندازند و بچههای مشهدی با آن یا گنجشک میزنند یا شیشههای همسایه را میشکنند!)
این واژهنامه را در قالب یک فایل پی.دی.اف آماده کردم. با تشکر از آقای آصف فکرت که سخاوتمندانه اجازه انتشار آن را روی دستنوشتهها دادند. باشد تا همگان اعم از ایرانی و افغانی آنرا در کلههای مبارکشان بگذارند!
واژهنامه همزبانان
تالیف محمد آصف فکرت
انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تهران 1377
زودتر میذاشتی خب این واژه نامه رو ;)
پاسخحذففکر کنم در کله مبارک خیلی ها گذاشته شود!
پاسخحذفدستتان در زه رستگاری باد
پاسخحذفپ ن : بد گیر دادم به رستگاری ها
مرسي!
پاسخحذفمسالةٌ:
چطور مي شه برا وبلاگ چيزي شبيه روزنوشت شما درست كرد؟؟؟ ممنون از كمكتون (پيشاپيش)
@مادمازل:
پاسخحذفقدیم ترها در یک پست کامل این رو توضیح داده بودم. می تونین سری به اینجا بزنین:
http://blog.dastneveshteha.com/2008/03/blog-post.html