خسرو گلسرخی و رضا علامهزاده هردو به همراه بقیه اعضای گروهی دوازده نفره پس از لو رفتن طرحشان برای به گروگان گرفتن فرزند محمدرضا پهلوی در فستیوال فیلم کودک سال 1352 (به قصد مبادله با زندانیان سیاسی) توسط ساواک دستگیر شدند. گلسرخی در دادگاهش آن دفاعیه مشهور را در مقابل دوربین تلویزیون ارائه کرد، به جوخه اعدام سپرده شد و فهرمان گردید. رضا علامه زاده و تعدادی دیگر از آن گروه اعلام ندامت کردند و بعضی حتی تقاضای عفو به شاه و ملکه نوشتند و از اعدام جستند. علامهزاده قهرمان نشد اما زنده ماند. ماند تا قصه بنویسد، کتاب منتشر کند و فیلم بسازد. اگر جانش را حفظ نمیکرد هیچ وقت "میهمانان هتل آستوریا" و "جنایت مفدس" ساخته نمیشدند.
پاسخ به این سوال که آیا مبارزان باید کشته شوند تا قهرمان شوند یا زنده بمانند تا زندگی و شاید همچنان مبارزه کنند، کار سادهای نیست. اما بدیهی است انسانی که فقط یک بار فرصت زندگی کردن دارد تنها کسی است که حق دارد در این مورد تصمیم بگیرد. برای فرهنگ قهرمانپرور ایرانی دشوار است پذیرش ابراز ندامت برای حفظ جان. برای همین است که واژه "تواب" در طی دهههای اخیر چنین بار منفی پیدا کرده است. برای همین است که با تمام تلاشی که نسل جدید خواهان آزادی در ایران برای همدلی با اشخاصی مثل ابطحی و عطریانفرکه بعد از آن اعترافات نمایشی آزاد شدند میکند، باز هم از مقاومت تاجزاده و زیدآبادی با دیده احترامی دیگر یاد میشود...
کتاب "زندانی تهران" را خواندم یا درستتر بگویم شنیدم. رادیوی سی.بی.سی کانادا کل کتاب را با اجرای زیبای آرسینی خانجیان (هنرپیشه لبنانی-کانادایی ارمنی تبار) در بیست و پنج قسمت پانزده دقیقهای پخش کرد. کتاب در واقع بر اساس خاطرات مارینا نمت (نعمت؟) دختر مسیحی ایرانی است که در سن شانزده سالگی در اوایل انقلاب دستگیر و محکوم به اعدام میشود. پاسداری که مسؤل بازجوییاش است به وی علاقمند میشود و با تهدید جان خانوادهاش او را وادار به ازدواج با خود و تغییر دین به اسلام میکند و به این طریق حکم اعدامش به حبس ابد و بعد از سه سال به عفو تغییر میکند.
کتاب به زبان انگلیسی است و از نظر داستانویسی و ادبی در عین سادگی، ساختاری قوی و جذاب دارد. از زمانی که کتاب در دو- سه سال پیش منتشر شد نقدهای بسیار تندی را علیه این کتاب توسط فعالین سیاسی که خود طعم زندانی اوین بودن را چشیدهاند، خوانده بودم. اعتراف میکنم با وجود پیشداوری که با دیدن این همه نظر مخالف در من ایجاد شده بود، فوقالعاده از این کتاب خوشم آمد. نباید فراموش کرد که این اثر در قالب داستان نوشته شده و یک خاطره نویسی صرف نیست و دراماتیزه کردن داستان برای یک اثر هنری/ادبی امری ضروری است. به نظرم بیشتر نقدهایی که روی این اثر شده که لینکهایش را در انتهای همین مطلب آوردهام به همان مقدمه اول برمیگردد. به اینکه مارینا توابی بوده که جانش را در قبال ابراز ندامت خریده و ما به خودمان اجازه میدهیم او را برای این عملش بازخواست کنیم. انتفادهایی از این نوع که شخصیتی که از علی موسوی بازجو/شوهرش و کل شرایط زندان ارائه میدهد غیر واقعی است، به نظرم بیشتر به بهانه میماند. در اوینی که مارینا نمت توصیف میکند دختران شانزده سالهای که همکاری نمیکنند به راحتی شکنجه و اعدام میشوند و تازه اگر همکاری کنند مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند.
توصیه میکنم فایلهای صوتی کتاب را دانلود کرده و گوش کنید. از آنجا که متن، بسیار ساده و روان و در عین حال زیبا نوشته شده، با یک دانش انگلیسی متوسط به راحتی میتوان از کتاب لذت برد.
زندانی تهران
نوشته: ماریا نمت
ناشر: انتشارات پنگوئن
سال انتشار: 2007
نسخه صوتی: رادیو سی.بی.سی کانادا
قسمت اول: خاطرات زندان، خواب از چشمان مارینا نمت ربوده و برای همین تصمیم به نوشتن میگیرد.
قسمت دوم: واقعیتی به نام زندان اوین
قسمت سوم: تجربه اعدام برای اولین بار
قسمت چهارم: نجات از جوخه آتش
قسمت پنجم: پناه به خاطرات کودکی
قسمت ششم: انتقال به بند 246
قسمت هفتم: اولین عشق: آرش
قسمت هشتم: مکالمات عاشقانه در سایه یک انقلاب
قسمت نهم: چرا علی مجازات اعدامش را به حبس ابد تقلیل داد؟
قسمت دهم: مرور دوران انقلاب سرنوشت آرش
قسمت یازدهم: اطمینان مارینا از حمایت علی
قسمت دوازدهم: مارینا به خاطر میآورد که چگونه به یک دشمن خدا تبدیل شد
قسمت سیزدهم: پیشنهاد غیرممکن
قسمت چهاردهم: مشابهت زندگی مارینا با زندگی مادربزرگش در دوران انقلاب روسیه
قسمت پانزدهم: خواستگاری
قسمت شانزدهم: خداحافظی با زندگی گذشته
قسمت هفدهم: ازدواج
قسمت هجدهم: میهمانی شام برای خانواده علی
قسمت نوزدهم: بازگشت به اوین
قسمت بیستم: مارینا به علی و خانوادهاش نزدیک میشود
قسمت بیست و یکم: بحران در ایمان
قسمت بیست و دوم: با وجودی که به نظر میآید چیزی برای از دست دادن ندارد اما ...
قسمت بیست و سوم: آزادی
قسمت بیست و چهارم: ازدواج با آندره
قسمت بیست و پنجم: در اوج جنگ ایران و عراق، مارینا و آندره در تلاش برای ساختن یک زندگی جدید
مطالب مرتبط
نقد و بررسی:
- اوین خیالی در زندانی تهران، منیژه برادران +
- میز گردی با حضور: ايرج مصداقى- مرجان افتخارى- سودابه اردوان- منيره برادران- فريبا مرزبان- نسرين پرواز- مهستى شاهرخى و شيما كلباسی (فایل صوتی) +
- زندانی تهران: چوب حراج به خاطرات زندان - ایرج مصداقی +
- مقایسه دو متن متفاوت از خاطرات زندان - ایرج مصداقی +
- میان ماه من تا ماه گردون- ایرج مصداقی +
- بررسی و معرفی کتاب - شهرنوش پارسی پور +
پاسخ به نقدها:
از راهنماييتون ممنون. ولي فعلا خارج از حوصله منه!!! به طوري كه حاضرم قيدش رو بزنم :)
پاسخحذفمطلب بالا هم خوندم ممنون
داداش این لینک قسمت ششم رو درستش کن
پاسخحذف@من و پری:
پاسخحذفلینک قسمت ششم که درسته اخوی. الان چکش کردم
من هم اکنون کتاب جمهوری جنایت نوشته محمود خاور را میخوانم. وای که در شهرستانها جه جنایتی رخ داده. نمیدانم چرا مارینا برای کسب پول بر امواج خون اعدام شدگان سواری میجورد!
پاسخحذف