مدت طولانی فرصت آپدیت کردن پیدا نکردم. عوضش چند تا از دوستان و خواننده های وبلاگ به جای من کامنت های حسابی در بحثی که در دو پست قبل شروع شد گذاشتن که از همشون ممنونم و البته همچنان باب گفتگو و کامنت گذاری بازه بازه!
چهارشنبه شب، مؤسسه ای که کلاس IELTS میرم یک برنامه گذاشته بود که دسته جمعی (البته نه اجباری) با دو تا از معلم های مؤسسه بریم به یک بار و اونجا دور هم یک مسابقه هاکی رو روی تلویزیون های بزرگ بار ببینیم. ده نفری شدیم. هاکی مثل فوتبال در ایران، بازی ناموسی این کانادایی هاست و برعکس، فوتبال (که اینا بهش ساکر میگن و به فوتبال آمریکایی می گن فوتبال!) طرفدار چندانی نداره. شب خوبی بود و جای همه مسلمین خالی تا 11 شب به گپ و گفتگو و البته تماشای هاکی که من و خیلی از بچه های دیگه چیزی ازش سر در نمی آوردیم گذشت. به جورج (معلمم) که با حساسیت خاصی بازی بین تیم تورنتو و تیم منیسوتای آمریکا رو دنبال می کرد، گفتم من حتی اون توپ هاکی (که بهش Puck) می گن رو نمی بینم تو چطوری بازی رو دنبال می کنی؟ که خندید و گفت این خاصیت چشم های کاناداییه! هر وقت توی هاکی توپ رو دیدی بدون داری کانادایی میشی. بعد با شیطنت خاصی گفت معمولاً تلویزیون های آمریکا بایک نقطه زرد رنگ مسیر توپ رو نشون میدن. آمریکایی ها هم نمی تونن ببینن. این فقط چشمهای کاناداییه! بین مسابقه که آگهی ها پخش میشد، گاهی هم آگهی های انتخاباتی میومد. به جورج گفتم این نوع آگهی ها برای من خیلی عجیب وغیر منتظره بود و به نظرم اصلاً اخلاقی نیست. اون هم ضمن تأیید گفت خیلی از کانادایی ها هم همین نظر رو دارن و این اولین انتخاباتیه که ما همچین آگهی هایی رو می بینیم. اونهم می تونه به این خاطر باشه که 12 سال ممتده که لیبرال ها روی کارن و انتخابات رو حساس کرده. البته جورج خودش هم از لیبرال ها حمایت میکنه. صحبت از احمدی نژاد هم شد! من گفتم همه ایرانی ها این روزها خیلی نگران اتفاقاتی هستن که قراره بیافته و این حس اصلاً خوبی نیست. جورج گفت: میدونم مثل اینه که یک حشره توی معدتون داره پرواز میکنه! (احتمالاً این باید ضرب المثلی باشه که همون دلشوره رو نشون میده که من تا حالا نشنیده بودم!) بعد ادامه داد به نظر من باید به جورج بوش و احمدی نژاد هر کدوم یک چاقو بدن و بندازنشون توی یک اتاق در بسته و بهشون بگن مردم دنیا رو به حال خودشون رها کنین!
چیزی به انتخابات نمومنده و این روزهای آخر حزب نئودموکرات با تبلیغات تلویزیونی جالبی ضمن کوبیدن هر دو حزب لیبرال و محافظه کار میگه مردم! یک انتخاب سوم هم هست ها! بازار جوکهای انتخاباتی هم براهه! امروز یک جوک بامزه با ایمیل گرفتم بخونین:
Yesterday on the Trans Canada
A driver is stuck in a traffic jam on the highway. Nothing was moving. Suddenly a man knocks on the window. The driver rolls down his windowand asks, "What happened?"
"Terrorists have kidnapped Paul Martin, Stephen Harper, Jack Layton &Gilles Duceppe. They are asking for a $10 million ransom. otherwise they are going to douse them with gasoline and set them on fire.We are going from car to car, taking up a collection."
The driver asks, "How much is everyone giving, on average?"
The man replies, "About a gallon"
ترجمه: دیروز در یک راهبندان در یکی از بزرگراه ها، شخصی میزنه به پنجره یک ماشین و راننده شیشه رو میشکه پایین و میپرسه چه اتفاقی افتاده؟ اون مرد میگه: تروریست ها پل مارتین، استیفن هارپر، جک لیتون و گلس دوکپه (رهبرهای چهار حزب اصلی) رو گروگان گرفتن و برای آزادیشون 10 میلیون دلار میخوان. در غیر این صورت قصد دارن اونا رو با بنزین آتیش بزنن. ما هم داریم ماشین به ماشین سر میزنیم و از مردم کمک جمع می کنیم. راننده میپرسه: بطور متوسط هرکسی چقدر میده؟ مرد جواب میده: تقریبا یک گالن!
طبیعتاً جو انتخابات مجله های ایرانی تورنتو رو هم تحت تأثیر قرار داده. البته اون مجله هایی که حرفی برای گفتن دارن (نه اون مجله هایی که از مجله های 40 سال قبل ایران مثل جوانان و زن روز دهه چهل و پنجاه هم سطحی ترن!) ایرانی های صاحب حق رأی رو به شرکت در انتخابات تشویق کردن. شهروند تیتر روی جلدش رو "رأی دهیم تا دیده شویم" انتخاب کرده. سلام تورنتو یک مصاحبه اختصاصی (کتبی) با پل مارتین انجام داده. و از طرفی یک نامه قدیمی از استیفن هارپر(رهبر محافظه کارها) رو به این مجله دوباره چاپ کرده که چند اشتباه فاحش داره. هارپر این نامه رو برای تبریک نوروز در سال 2002 برای این مجله فرستاده بوده اما بعد از 10 روز تأخیر و نوروز رو یک جا روز ملی ایرانیان و یکجا روز جمهوری اسم برده! از قرار محافظه کارهای کانادایی هم مثل سلف آمریکاییشون سواد درست و حسابی ندارن!
نکته جالب دیگه در مورد مجله های ایرانی اینکه من در شهروند و سلام تورنتو چند آگهی انتخاباتی از دو حزب محافظه کار و نئودموکرات به فارسی دیدم. جالبه که اینها می دونن تمایل جامعه ایرانی بیشتر به لیبرال هاست و نشریات فارسی هم این جهت فکری رو اگرچه غیر مستقیم نشون میدن، و با این وجود تلاش خودشون رو می کنن. اما هیچ آگهی از لیبرال ها نبود.
"حالا که صحبت از مطبوعات فارسی شد، بگم که بخش "مطبوعات فارسی زبان تورنتو" رو که پارسال راه انداختم به روز کردم. بهش سر بزنین. تا اینجا من 19 نشریه ایرانی رو پیدا کردم. البته طبق عنوانی که براش گذاشتم باید مجله های جامعه افغان تورنتو رو هم اضافه کنم که در اولین فرصت این کار رو هم میکنم.
CNN یک نظرسنجی روی وب سایتش گذاشته در مورد محرومیت ایران از شرکت در جام جهانی فوتبال. از این آدرس می تونین برین و رأی بدین. تا این لحظه از 55395 نفری که رأی دادن، فقط 18 درصد موافق این تحریم بودن.
مدتی پوسترهای تبلیغاتی از United Way که یک مؤسسه خیریه است توی ایستگاه های متروی تورنتو خیلی به چشم میخوره که عکسی از یک بی خانمانه و شبیه یک نمودار، نیازهای این افراد رو در شرایط بدتر و بهتر نشون میده. طبق این نمودار در وضعیت میانه، آدم های فقط نیاز به غذا دارن. وقتی شرایط بدتر شه به نومیدی و بعد رنج میرسه. و وقتی شرایط بهتر بشه نیاز به سرپناه احساس میشه و بعد آموزش شغلی. در شرایطی که بدجوری به دنبال کار می گردم هر بار که در انتظار اومدن مترو هستم با نگاه به این پوسترها به این فکر می کنم که من الان در کجای این نمودارم؟! چند ماه پیش کجا بودم و چندماه بعد قراره کجاش باشم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟