اول و مهمتر از همه اینکه این خونه جدید حسابی برام "آمد" داشت یعنی خوش یمن بود! یک کار تمام وقت خوب پیدا کردم! در واقع کار منو پیدا کرد! بعد از دو- سه ماه رزومه فرستادن به هزار و یک جا و پیگیری، از طریق کسی که توی یک مؤسسه آموزشی اسپانیولی کار میکرد و من رو هم میشناخت تماسی گرفته شد و فرداش مصاحبه ای با رئیس مرکز و چند ساعت بعدش تلفنی خبر دادن که از دوشنبه کارتو شروع می کنی! حتی رزومه منو ندیدن و فقط توی مصاحبه خواست خودم توضیح بدم که ایران چه کارهایی کرده بودم. من که خودمو برای هر جور کاری آماده کرده بودم (چون واقعاً داشتم از پیدا کردن یک کار مناسب ناامید میشدم) یک کار دفتری تمیز که بتونه Co-op ام رو هم پوشش بده مثل یک معجزه بود. از شما چه پنهون، کفگیر هم داشت به ته دیگ می خورد! خدا رو شکر...
امروز بعد ازظهر برای آشنایی با کار و گرفتن کلیدها رفتم. وقتی دیدم از آگهی های استخدامشون که تا دیروز چند جا نصب شده بود خبری نیست، خیالم راحت شد که جدی جدی به عنوان اولین ایرانی اونجا استخدام شدم!
اینکه داشتن ارتباطات خوب یعنی چیزی که اینجا بهش Connection و Networking میگن، مهمترین فاکتور در کاریابی توی کاناداست، بهم ثابت شد. این با اون مفهومی که توی ایران بهش پارتی بازی میگیم یک فرق اساسی داره و اون اینه که درسته داشتن آشناست که برای آدم کار پیدا می کنه، اما اینجا افراد و شرکت ها و مؤسسات، دنبال منافع خودشون هستن و برای رضای خدا کاری انجام نمی دن. اگر با شناخت قبلی، مطمئن باشن شخصی توانایی کافی و همینطور قابلیت اعتماد برای انجام کاری داره اونو ترجیح میدن، چون به نفعشونه. جامعه کاپیتالیست معیارهاش متأسفانه پوله. تعارف هم ندارن. کافیه نتونم درست از پس کار بر بیام. اولش همون آشنا سعی می کنه با راهنمایی بهم کمک کنه که درست کار کنم به خاطر اینکه اعتبار و موقعیت خودش زیر سؤال نره. اگه ببینه فایده ای نداره، خودش اولین نفری خواهد بود که به رئیس اونجا میگه بهتره عذرش رو بخوایم! (هر وقت به این مرحله رسیدم خودم توی همین وبلاگ مینویسم! قول می دم!)
----------------------------------------------------------------
جلسه حکام آژانس هم که بی نتیجه تموم شد و تصمیم گیری به شنبه موکول شد. خبرنگار VOA که برای پوشش جلسه به وین رفته، در گزارشش گفت بیانیه ای که هیأت ایران توی این جلسه منتشر کرده 9 صفحه اش تایپ شده بوده و 9 صفحه دیگه اش دستنویس بوده! رئیس جمهور محترم هم که فرمودن غربی ها پشمشان ریخته!!!
CNN گزارش کریستین امانپور از سفر اخیرش به تهران رو پخش کرد با عنوان ایران زیر زمینی (یا 2 ایران) که از طرفی نماز جمعه و راهپیمایی ها رو نشون میده و از طرف دیگه یک گروه موسیقی زیر زمینی توی تهران و پیست اسکی که دخترها و پسرها در حال اسکی هستن و یک دی جی داره یک آهنگ تکنو خیلی تند رو با شعری در وصف حضرت علی پخش میکنه. امانپور رفته توی یک مسجد و به سختی روی زمین در مقابل امام جماعت و گروهی از جوون های تندرو نشسته با اونا مصاحبه می کنه. مصاحبه هایی با عیسی سحرخیز، رضا خاتمی و آزیتا حاجیان هم انجام داده. این فیلم رو اینجا ببینین.
امروز بعد ازظهر برای آشنایی با کار و گرفتن کلیدها رفتم. وقتی دیدم از آگهی های استخدامشون که تا دیروز چند جا نصب شده بود خبری نیست، خیالم راحت شد که جدی جدی به عنوان اولین ایرانی اونجا استخدام شدم!
اینکه داشتن ارتباطات خوب یعنی چیزی که اینجا بهش Connection و Networking میگن، مهمترین فاکتور در کاریابی توی کاناداست، بهم ثابت شد. این با اون مفهومی که توی ایران بهش پارتی بازی میگیم یک فرق اساسی داره و اون اینه که درسته داشتن آشناست که برای آدم کار پیدا می کنه، اما اینجا افراد و شرکت ها و مؤسسات، دنبال منافع خودشون هستن و برای رضای خدا کاری انجام نمی دن. اگر با شناخت قبلی، مطمئن باشن شخصی توانایی کافی و همینطور قابلیت اعتماد برای انجام کاری داره اونو ترجیح میدن، چون به نفعشونه. جامعه کاپیتالیست معیارهاش متأسفانه پوله. تعارف هم ندارن. کافیه نتونم درست از پس کار بر بیام. اولش همون آشنا سعی می کنه با راهنمایی بهم کمک کنه که درست کار کنم به خاطر اینکه اعتبار و موقعیت خودش زیر سؤال نره. اگه ببینه فایده ای نداره، خودش اولین نفری خواهد بود که به رئیس اونجا میگه بهتره عذرش رو بخوایم! (هر وقت به این مرحله رسیدم خودم توی همین وبلاگ مینویسم! قول می دم!)
----------------------------------------------------------------
جلسه حکام آژانس هم که بی نتیجه تموم شد و تصمیم گیری به شنبه موکول شد. خبرنگار VOA که برای پوشش جلسه به وین رفته، در گزارشش گفت بیانیه ای که هیأت ایران توی این جلسه منتشر کرده 9 صفحه اش تایپ شده بوده و 9 صفحه دیگه اش دستنویس بوده! رئیس جمهور محترم هم که فرمودن غربی ها پشمشان ریخته!!!
CNN گزارش کریستین امانپور از سفر اخیرش به تهران رو پخش کرد با عنوان ایران زیر زمینی (یا 2 ایران) که از طرفی نماز جمعه و راهپیمایی ها رو نشون میده و از طرف دیگه یک گروه موسیقی زیر زمینی توی تهران و پیست اسکی که دخترها و پسرها در حال اسکی هستن و یک دی جی داره یک آهنگ تکنو خیلی تند رو با شعری در وصف حضرت علی پخش میکنه. امانپور رفته توی یک مسجد و به سختی روی زمین در مقابل امام جماعت و گروهی از جوون های تندرو نشسته با اونا مصاحبه می کنه. مصاحبه هایی با عیسی سحرخیز، رضا خاتمی و آزیتا حاجیان هم انجام داده. این فیلم رو اینجا ببینین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟