بعد از ویروس های کامپیوتری، ویروس های موبایل رو دیدیم و ظاهراً حالا نوع جدیدی از ویروس های برای حمله به وبلاگ ها بوجود آمدن. ویروس هایی که به کامنت دونی وبلاگ حمله میکنند و با پر کردن مشتی کامنت های چرند، اطلاعات وبلاگتو بر میدارن و از طرف تو به وبلاگ هایی که از نظر فکری شاید جور دیگه ای نسبت به وبلاگ مبداء فکر می کنن، رفته و به اسم تو کامنت می ذارن. کامنت که چه عرض کنم! بد و بیراه و مزخرفات! Kourosh.worm یکی از این ویروس های خطرناکه که خیلی سریع خودشو تکثیر و شروع به حمله می کنه!
خواننده های این وبلاگ می دونن که مدتیه شخصی به اسم کورش و ظاهراً از بلژیک (بروکسل) شروع به فحاشی توی این وبلاگ کرده. تصمیم نداشتم کامنت هاشو پاک کنم و یا جلوی کامنت گذاشتنشو بگیرم. چراکه از لابلای نوشته های به قول "من و پری" مالیخولیایی گونه اش (که بگم خدا چه کارش نکنه که پای این موجود رو به وبلاگ من باز کرد!) و همینطور مرور مطالبش توی دو تا وبلاگش "جغد ها هم عاشق می شوند" (قدیمی و جدید) به نظرم آمد آدمیه که اهل کتاب و مطالعه است، اهل ادبیاته، قصه می نویسه و حالا از زور شاید مشکلات یا هر چیز دیگه به مهمل بافی افتاده. برای همین به جای جواب دادن به توهین هاش، براش ایمیلی فرستادم و ازش خواستم به جای ایجاد مزاحمت به نوشتن توی وبلاگش ادامه بده و منهم وبلاگشو معرفی کنم و بهش لینک بدم. به سه تا آدرس ایمیلی که از خودش به جا گذاشته بود نامه رو فرستادم که دو تاش برگشت خورد. نمی دونم سومی رو گرفته یا نه. چند دقیقه قبل که داشتم آمار بازدید از وبلاگ رو چک می کردم، متوجه وجود لینک هایی از وبلاگ هایی شدم که غیر عادی میومد. وقتی به اون آدرس ها سر زدم، معلوم شد این موجود بیمار به اسم و آدرس من در وبلاگهای دیگه شروع به فحاشی و نوشتن مزخرفات کرده. این بود که ناچار شدم این مطلب رو پست کنم و کامنت های این آدم رو هم حذف کنم.
اگر کسانی که کامنت هایی که این شخص به اسم من میذاره رو می بینن و بعد به این وبلاگ میان، نوشته های این وباگ رو هم بخونن کار سختی نیست که بشه فهمید نویسنده این دو نمی تونه یکی باشه. ادبیاتی که این شخص در کامنت هاش استفاده می کنه با ادبیات نویسنده این سطور زمین تا آسمون تفاوت داره.
تا اینجا فهمیدم از طرف من به وبلاگ های "حاج حمید"، "بچه های قلم" و "شبنم سحرگاهی" رفته، فحاشی کرده یا چرند گفته و اسم منو گذاشته. از همه این دوستان و احتمالاً نویسنده های وبلاگ های دیگری که بعداً مشخص خواهد شد، به خاطر این مسأله عذرخواهی می کنم و همینجا اعلام می کنم، دستنوشته ها به جز برای وبلاگ هایی که لینکشون توی همین وبلاگ هست یا وبلاگ هایی که شبهه ای اینچنینی براشون پیش نیاد جای دیگه ای کامنت نذاشته و نمیذاره.
----------------------------------------------------------------
تکمله:
اول - وبلاگ "خلوت دل" هم از طرف من کامنت دروغین گرفته! (تازه یکی یکی داره رو میشه!)
دوم – چند کلامی با این کوروش خان:
- ایمیلت رو گرفتم. اگرچه من دقیقاً شرایط تو رو نداشتم و بر خلاف تو قانونی از ایران خارج شدم و اینجا هم پناهنده نشدم، اما اونطور که تو تصور می کنی هم در رفاه نیستم! کار می کنم و درس می خونم. اما از اونجا که درک می کنم زندگی در غربت بر خلاف اون چیزی که دورادور به نظر میاد و اون چیزی که آدم ها در ایران تصور می کنن به چه معنیه و تا کسی تجربه اش نکنه هرگز نخواهد فهمید سختی هایش از چه جنسی است، متأسفم که شرایط خیلی سختی رو گذروندی و داری با اون دست و پنجه نرم میکنی. هر کسی مشکلات خودشو داره اما این چیزها هیچ وقت نمی تونه توجیه قابل قبولی برای اهانت، مزاحمت و تخریب شخصیت افراد باشه.
- این دعوا و قائله ای که به راه انداختی دو حسن داشت: اول این که دستنوشته ها دوستان جدیدی پیدا کرد که خودش خیلی با ارزشه. و دوم ااینکه تو وادار شدی دوباره وبلاگت رو راه بندازی و اونجا از هر چی که دلت بخواد صحبت کنی. اونجا قلمرو فرمانروایی توست. هر از گاهی بهت سر می زنم و برات با اسم و مشخصات خودم کامنتی هم می ذارم اما مطئن باش با کامنت های سریالی و توهین آمیز برات مزاحمت ایجاد نمی کنم.
- دستنوشته ها هم خوشحال خواهد شد اگر تو همچنان بهش سر بزنی و براش کامنت بذاری. اما مجبورم اینو بگم که اگر بیشتر از دو کامنت متوالی برای هر پستی بذاری متأسفانه مجبورم کامنت هاتو حذف کنم و اگر در کامنت هات توهینی باشه نه تنها کامنتت حذف میشه که آی.پی ات هم ناچار بلاک خواهد شد.
- راستی خیلی جالب بود که اولین کامنتی که بعد از بازگشایی وبلاگت برات اومده از عزرائیل بود! خوبه آدم هر از گاهی به یاد مرگ بیافته! از وبلاگش خوشم اومد. می خوام بهش لینک بدم. (ین بند آخر محض شوخی بود).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟