بوی باران
بوی سبزه
بوی خاک
شاخه های شسته
باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ های سبز بید
عطر نرگس
رقص باد
نغمه ی شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگـــــــــــــــــــار
- این شعر زیبای مشیری این روزا کم کم داره وصف حال بعضی قسمت های این خیابون دانمیلز میشه که دو ماهیه شدم بچه محلش! این چند روز گذشته (البته غیر از امروز که باز یه کمی سرد شد) بعضی از خیابون های فرعی و کوچه های این طرفا خیلی داره بوی بهار میاد. جون میده برای قدم زدن. حیف که نه حالش هست و نه دل و دماغش. حالا که صحبت از این شعر شد، شاید جالب باشه که بگم با آهنگ بوی باران شجریان که روی این شعر خونده توی جشنواره نوروزی زیر گنبد کبود تورنتو برنامه رقص فوق العاده قشنگی با اجرا و سرپرستی شاهرخ مشکين قلم که از پاریس دعوت شده بود، انجام شد که یکی از اجراها با حضور خود شجریان بود. کار فوق العاده قشنگی بود (البته نه از جنس رقص های مبتذل محمد خردادیان). بعله! هرچند باور نکرنیه که با آهنگی از شجریان هم بشه رقصید، اما دیدم که میشه!
- یکشنبه ای که گذشت توی شعبه "یانگ وبلور" کافه "تیم هورتون" (یا به بیانی تیم تورتونز) یک چیزی مثل بمب بنزینی منفجر شد (توی دستشویی مردانه) و یک مرد کشته شد. اینجا همون کافی شاپ محبوب من بود و هست که روزهایی که کالج می رفتم و بعد سر کار (هر دو محل کار سابقم) با بچه ها یا تنها برای خوردن قهوه می رفتم. Tim Hortons یک کافی شاپ زنجیره ای کاناداییه که هرچقدر Starbucks برای آمریکایی ها نماد و سنبل آمریکایی بودنه این هم سمبل کانادایی هاست اگرچه برخلاف استارباکس هنوز جهانی نشده و شعبه هاش از مرزهای کانادا فراتر نرفته. این انفجار، اول به عنوان یک حمله تروریستی القاعده شایع شد. بعداً پلیس تروریستی بودنش رو رد کرد بعد کلاً دارن میگن ممکنه یک حادثه بوده باشه و هنوز در دست تحقیقه. چیزی که این قضیه رو مشکوک کرده اینه که هفته قبل تیم هورتونز خبر داغ روزنامه ها بود چرا که اولاً سهامش قرار شده در بورس تورنتو ارائه بشه و مهمتر از اون، اینکه اعلام کرده می خواد در افغانستان شعبه بزنه.
- دارم به این نتیجه میرسم که کاشکی نیک آهنگ رو اونطور که بعد از یکسال و اندی و خصوصاً این یکی دو هفته با خوندن وبلاگش شناختم نمیشناختم تا لااقل اون تصویر ایده آل از کاریکاتوریست محبوبم اینجوری به گند کشیده نمی شد. بعد از این همه بچه بازی و پرداختن به مسایل زیر لحافی حسین درخشان، حالا به توصیه اصلاح طلبان! پست های قبلی شو حذف کرده و روزه سکوت گرفته! (حالا بنا به چه مصالحی خدا می دونه).جالبه که حالا خود درخشان یکی از اون پست ها رو توی وبلاگ حودش گذاشته و دیگرانی هم وبلاگ های جدید ساختن و پست های سانسور شده رو توش گذاشتن!
- ما ایرانی ها موقع سلام و احوال پرسی معمولاً برای احترام دست هامون رو روی سینه می ذاریم. به نظر شما چرا احمدی نژاد در دیدار با فراکسیون نمایندهای زن مجلس اینجوری کرده؟! استغفرالله!!!
پ.ن:
هوای تورنتو شده حکایت عروس تعریفی! جهت اطلاع الان داره برف میآد! (فردای تاریخ بالا!)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظر شما چیست؟