من قلباً مثل هر انسانی از این که احمد باطبی دیگر زندانی نیست، دیگر شکنجه نمیشود عمیقاً خوشحالم. از اینکه دیگر دستشان به او نمیرسد، هرچند دست خودش به سوی کاخ سفید (کنگره( دراز شده باشد (منظورم فقط این عکسش است، باور کنید!) و از اینکه میتواند آنطور که میخواهد زندگی کند، یوتیوب تماشا کند و نرمافزارهایش را با اینترنت پرسرعت به روز کند، شادم. اینها همه حقوق انسانی و مسلم همه ماست. من هم معتقد بودم به جای حمله به باطبی به خاطر اینکه چرا آنطور که دل ما میخواست رفتار نکرد، باید به او فرصت داد تا زندگی جدید در دنیای آزاد را تجربه کند و همانطور که آرش عزیز گفت:
اجازه بدهیم به باطبی که در سرزمین نو کمی آسودگی را مزمزه کند. اگر او هم سخنرانی اش را با تشکر از پوتین های آمریکایی شروع کرد، آنوقت کبابش می کنیم، نه پیش از آن.
عکس از نیویرکتایمز – احمد باطبی و وکیلش لیلی مظاهری
الان هم من نمیخواهم کبابش کنم، مگر من که هستم؟ اما فقط چند سوال دارم. چیزهایی هست که درکش نمیکنم. البته اگر باطبی عزیز، فقط زندگیاش را میکرد و همچنان یوتیوب تماشا میکرد و از اینترنت پرسرعت لذت میبرد، هرگز به خودم اجازه نمیدادم وارد حیطه خصوصی زندگیاش بشوم. اما وقتی در طول یک هفته دو مصاحبه تلویزیونی یک ساعته با صدای آمریکا انجام میدهد، به دیدار "شورای امنیت ملی آمریکا" میرود و با نیویورک تایمز مصاحبه می کند دیگر اینها شخصی نیست. هرچند، وقتی در گروی دادگاه بودن ِ سند خانه مهندس میثمی برای باطبی موضوعی شخصی است، این مرا نگران میکند که آیا سوالهای من هم شخصی است؟ فضای وبلاگستان آنقدر مسموم شده که تا کسی حرف میزند یا به حسین درخشان میچسبانندش یا همپیاله کیهانیان میخوانندش. اما خفهخون هم که نمیشود گرفت. من فقط سوال دارم.
آنطور که خود باطبی در مصاحبههایش میگوید وزارت اطلاعات به او پیشنهاد دادن پاسپورت و خروج از ایران میکند که او نمیپذیرد. من توی کتم نمیرود که وزارت اطلاعاتی که شماره موبایلی که سازمان ملل در عراق در اختیار او میگذارد را به دست میآورد متوجه خروج او (بعد از تهدید تلفنیاش به بازداشت) نمیشود. باطبی عزیز فکر نمیکنی از دو طرف بازی خوردهای؟
در مصاحبه با بهارلو گفتی که عکس روی اکونومیست بخش کوچکی از اتهامات تو را شامل میشد. اصلاً تو در زندان بودی و بعد آن شماره (به قولی لعنتی ِ) اکونومیست منتشر شد. پس چرا تا به حال صحبت از این بود که آن حکم سنگین جمهوری اسلامی به خاطر یک عکس بوده؟ بالاخره بوده یا نبوده؟
من تا بهحال زندان نبودهام برای همین دوست دارم بدانم چگونه است که در اوین هم شکنجه میکنند و هم امکان ادامه تحصیل و گرفتن لیسانس فراهم است؟ راستی در شرایطی که به مدل موی پسرها در کوچه و خیابان گیر میدهند، ساکنین اوین میتوانند مو بلند کنند؟
در طول نه سال زندان و مرخصیهایت، همه احزاب و گروهها و گرایشهای سیاسی از چپ و راست و ملی و مذهبی و سلطنتطلب و اصلاحطلب و غیره سعی کردند تو را از آن خود کنند و من نشنیدم تو هیچگاه معترض شوی. گویی با همه بودی. حالا هم طبیعی است که همه از تو انتظار داشته باشند و ناراحت از اینکه آن نکردی که آنها انتظار داشتند. آیا ما حق داریم بدانیم کدام طرفی هستی؟
ای کاش در حالی که امکان انتخاب هرکشوری را داشتی، آمریکا را انتخاب نمیکردی. یا حداقل اینقدر هول نمیشدی که فقط در VOA و NSC و نیویورک تایمز بتوان پیدایت کرد. راستی این فیلمی که در نیویورک تایمز منتشر شده همانی نیست که وعده داده بودی که در سایت "جمعیت فعالان حقوق بشر" منتشر شود؟ همانجایی که خودت را سخنگوی برونمرزیاش معرفی کردی؟ کاش رسانههای سالمتری برای خودت انتخاب میکردی. کاش در آمریکا زندگیت را میکردی. باور کن من نه طالب باطبی قهرمان بودم نه خواهان باطبی که در دست نئوکانهای آمریکایی باشد هستم. احمد عزیز لطفاً زندگیت را بکن.
پ.ن1: این حق هر کسی است که انتخاب کند با کی و کجا مصاحبه شود یا نشود. همین یکی دو هفته پیش بود که صنم دولتشاهی مصاحبه با صدای آمریکا را رد کرد. نفس مصاحبه با VOA را بد نمیدانم. میشود از هر رسانهای به خوبی و درستی برای رساندن پیامی استفاده کرد، اما احساس میکنم در این مورد خاص یک جای کار اشکال اساسی دارد.
پ.ن2 : آرش پاسخی بر نوشته من پست کرده. اینجا بخوانیدش.
پ.ن3:خودم جواب خودم را دادم. پست بعدی را هم بخوانید لطفاً.
مطالب مرتبط:
پهلوان زنده را عشق است – نامه ابراهیم نبوی به احمد باطبی
فراری دادن بزرگ – نامه داریوش سجادی به احمد باطبی
پاسخ احمد باطبی به داریوش سجادی
بازی خورده یا بازیگر!؟ - نامه دوم داریوش سجادی به احمد باطبی
داریوش تورو خدا حرف نزن! – نامه ابراهیم نبوی به داریوش سجادی
احمد عزیز! کارت را بکن! – نامه دوم ابراهیم نبوی به احمد باطبی